یت و حیات شهر مشهد مقدس پیوندی گسست ناپذیر و ویژه با حرم مطهر امام رضا (ع) داشته و دارد. این رابطه تا بدان جا اهمیت دارد که مشهد بی نام مبارک علی بن موسی الرضا(ع) از معنی خالی خواهد شد.
لذا وجود بارگاه منور رضوی معنابخش مفهوم مشهد به عنوان یک شهر بوده به گونه ای که تمام ابعاد و زوایای مفهوم شهر و زندگی شهری با مفهوم زیارت گره خورده است. اما مطالعه تاریخی بافت پیرامونی بارگاه رضوی و بررسی طرح های توسعه ای آن نشان می دهد که هیچ افق کلان پایا و پویایی منطبق بر خاستگاه های مفهومی مورد نیاز این توسعه در نظر گرفته نشده است.
پژوهشکده نوین شهر معنوی ثامن در جهت اصلاح این فرانید توسعه و کشف نقاط ضعف این نگاه با تشکیل شورای راهبردی معماری و شهرسازی منطقه ثامن به کنکاش در این مفاهیم پرداخت. این شورا که با حضور مطرح ترین چهره های معماری و شهرسازی کشور شکل گرفته بود، ضمن بررسی عملکرد طرح توسعه بافت پیرامونی حرم با سوالات و معضلاتی بنیادین مواجه شد که پاسخ مناسبی نیز برای آنها ارایه نشده بود. لذا اعضای این شورا طی نامه ای به ریاست پژوهشکده ثامن اساسی ترین این مشکلات را متذکر شده و تاکید کردند که رویکرد جاری منجر به گسست ماهوی بافت پیرامون حرم با خود حرم خواهد شد.
این شورا در این نامه اعلام کرد تا زمانی که این معضلات مورد توجه قرار نگیرد و پاسخ مناسبی برای مسایل فراهم نگردد حضور این شورا چندان راهگشا نخواهد بود. در ادامه متن این نامه قابل ملاحظه است.
***
باسمه تعالی
جناب آقای دکتر حمیدرضا محروقی
رئیس محترم پژوهشکدۀ نوین شهر معنوی ثامن
با سلام و احترام
با توجه به تغییرات و تحولاتی که در طی سالیان اخیر در پیرامون حرم مطهر حضرت امام رضا، علیهالسلام، رخ داده و برنامهها و طرحهای آینده برای ادامه یا اصلاح این تغییرات و شیوۀ مشارکت شورای تازهتأسیس راهبردی معماری و شهرسازی منطقۀ ثامن، ما اعضای این شورا لازم دانستیم نکات مهمی را به استحضار برسانیم.
بیتردید همۀ کسانی که بهنحوی در سیاستگزاری و مدیریت و برنامهریزی و طراحی تحول پیرامون حرم دست داشتهاند به قداست این کانون و لزوم حفظ و تحکیم این قداست اعتقاد دارند. بهعلاوه، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و جنگها و مهاجرتها در طی دهههای اخیر موجب بروز وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی و کالبدی در پیرامون حرم مطهر شده است. همه بر این نیز متفقاند که چنین وضعی شایستۀ پیرامون این حرم نیست. آنچه موجب تفاوت بنیادی دیدگاهها در خصوص طرز تصرف در پیرامون حرم میشود اینها نیست.
کانونهای مقدس رفتارهایی مقدس در پیرامون خود طلب میکنند و پدید میآورند. این رفتارها هم شامل رفتارهای عینی و بیرونی است و هم رفتارهای ذهنی و درونی. رفتارهای ذهنی و عینی همۀ انسانها، بهجز معصومان، در کوتاهمدت آلوده به خود آنهاست. این رفتارها در پیرامون کانون مقدس در طی ماهها و سالها و سدهها ادامه مییابد و پیوسته پالوده و پالودهتر میشود و نفسانیت خود را از دست میدهد. هرچه رفتارهای ذهنی و عینی انسانها در جوار کانونهای مقدس دوام بیشتری مییابد، از صورت فردی بهدر میآید و، اگر نیرویی بیرونی بر آن اعمال نشود، رفتهرفته با آن کانون مقدس مناسبت بیشتر و بیشتری مییابد.
رفتارهای پایای عینی و ذهنی در پیرامون کانون مقدس کمکم با مکان عجین میشود. این رفتارها روحی در مکان طبیعی میدمد و مکان طبیعی را از خود متأثر میکند و دامنۀ قداست کانون مقدس را در پیرامون آن میگسترد و مکانهای مصنوع خود را در طی سالیان پدید میآورد. به عبارت دیگر، رفتارهای پایای عینی و ذهنی در طی زمانی دراز در کالبد پیرامون خود اثر میکند. این تأثیر در کالبد پیرامون بدین معناست که رفتارهای عاری از نفسانیت در طی روزگارْ معماری و شهرسازی میکنند. چنین معماری و شهرسازیای درخور آن کانون مقدس است.
تا پیش از روزگار مدرن، مدیران شهری و معماران و مرمتگرانْ خودْ حامل فهم تاریخیای دربارۀ آن رفتارهای پایای عینی و ذهنی بودند. به همین سبب، در اطراف کانونهای مقدس با نهایت احتیاط دست میبردند؛ و اگر دست میبردند، چون خود حامل و وارث آن پیشینه بودند، تصرفشان در امتداد و در «دستگاه» همان معماری و شهرسازیای بود که از طریق آن خرد جمعی به دست آمده بود. امروزه تنها راه برای تصرف مقبول و متناسب با آن کانون مقدس این است که ما مدیران و معماران و شهرسازان، که به مقتضای زمانه، از جوّ آن رفتارهای پویا و پایا بیرون افتادهایم، نخست آن رفتارها و تأثیر آنها در مکانهای طبیعی و مصنوع را در نهایت دقت و ظرافت و احترام شناسایی کنیم. تردید نکنیم که هر تصمیم و عملی بیرون از آن جریانی که در طی سدهها پدید آمده به نفسانیت آلوده است و با آن کانون مقدس مناسبت ندارد؛ حتی اگر با نیت درست انجام بگیرد.
اگر به فهم آن جریان رفتارهای ایمانی و اجتماعی مردم در طی سنوات و قرون در پیرامون حرم، و روحی که آن جریان در کالبد پیرامون حرم دمیده بوده است اهتمام کنیم، باب مدیریت و برنامهریزی و طراحی درست بر ما گشوده خواهد شد. چنین رویکردی محیطی واقعی و مردمی پدید خواهد آورد، نه محیطی وهمی. در چنان محیط واقعیای، مردم هم به زیارت و عبادت در حرم و پیرامون آن مشغول خواهند بود و هم به کار روزانه و به امر دنیای خود؛ کسب درآمد و حتی خودبسایی اقتصادی اطراف حرم با حفظ قداست حرم گرد خواهد آمد. اگر از چنین شیوهای اعراض کنیم، ناگزیر به روشهایی متوسل خواهیم شد که از ذهن و دل و دست «افراد» و «گروهها»ی ما با عمرهای کوتاهمان برمیآید و از تجربۀ سدهها محروم است. ناگزیر طرحهایی خواهیم داد که در ظاهر آنها، حرمت حرم محفوظ خواهد بود؛ اما در حقیقت، هیچ مناسبتی بین محیط و مکان اطراف حرم با کانون حرم نخواهد بود.
اگر یک مهندس مشاور یا دهها مهندس مشاور، و جمعی از بهترین طراحان و شهرسازان کشور جمع شوند و طرح شهر و معماری پیرامون حرم را تهیه کنند، آن طرح ناگزیر از درون خود آنها برخواهد آمد و ناگزیر در آن طرح، گسستی بین ماهیت مقدس حرم و ماهیت محیط پیرامون آن پیدا خواهد شد. فقط و فقط در یک صورت است که خواهند توانست به تهیۀ طرحی درخور پیرامون حرم دست بیابند: اینکه بر دوش تجربۀ پیشینیان بنشینند. تجربۀ پیشینان در ایجاد کالبدهای آجری و قوسدار نیست؛ بلکه در هزار نکتۀ ظریف است که در کالبد محیط پیرامون حرم دمیده است و باید آنها را با همدلی و حوصله و دقت دریافت و فهم کرد و به کار بست.
ما اعضای شورای راهبردی معماری و شهرسازی منطقۀ ثامن با چنین امیدی به دعوت جنابعالی پاسخ مثبت گفتیم و در این مدت، کوشیدیم این نکتۀ اساسی را به انحای مختلف گوشزد کنیم و مدیران و طراحان منطقه را به توجه به آن بخوانیم. طرح پرسشهای بنیادی برای مشاور محترم آخرین کاری بود که در این زمینه کردیم. اکنون، پس از چند ماه پیگیری در این جهت، چنین مینماید که رویکرد مدیران و طراحان همان رویکرد نخست است. چنان رویکردی بیتردید به گسیختگی ماهوی پیرامون حرم با خود حرم خواهد انجامید. این گسیختگی آنچنان ریشهای است که به گسست اعتقادی و اجتماعی و حتی شکست اقتصادی در ابعاد بسیار بزرگ منجر خواهد شد و نتیجۀ آن تا سدهها خواهد ماند.
در اینجا برخی از معضلات را، که پیشتر به صور گوناگون پیش کشیدیم و در هشدار دادن به آنها کوشیدیم، بهاجمال یادآوری میکنیم:
الف) زیارت
- با توجه به اینکه حرم حضرت امام رضا، علیهالسلام، مهمترین مرکز زیارتی در ایران است، هرگونه تصرفی در پیرامون آن نیازمند تصوری درست و عمیق از مفهوم زیارت و مناسک آن است. برای به دست آوردن چنین تصوری، مطالعۀ کتابهای مربوط به مفاهیم و مناسک زیارت لازم است؛ اما کافی نیست. علاوه بر اینها، باید با مطالعۀ طرز ظهور زیارت در فرهنگ و خاطره و رفتار مردم در گذشته، به پیوند درست و شایستۀ زایران حرم امام با مکان پیرامون حرم پی برد. چنین سابقهای در هیچیک از مطالعات منطقۀ ثامن مشاهده نشد. گزارشهایی که در خصوص مطالعۀ زیارت تهیه شده است حداکثر حاوی مفاهیم و مناسک زیارت، بدون توجه به طرز ظهور آنها در نزد مردم و پیوند آنها با کالبد و مکان است. مطالعات مفهومی زیارت باید تعمیق شود و نیز با مطالعۀ تاریخی و انسانشناختی آن درآمیزد.
- در بسیاری از کشورهای جهان کانونهای زیارت با قداست جهانی وجود دارد و بسیاری از این کانونها مرمت شده است. مکانهای زیارتی با آنکه تفاوتهای فاحشی با یکدیگر دارند، شباهتهایی هم دارند و میشود از تجربههای جهانی مرمت این کانونها، از محاسن و معایب آنها، درس گرفت. در طرح ثامن، چنین مطالعاتی انجام نگرفته است.
ب) زبان طراحی شهری و صورت غایی
- آنچه از مشاور در خصوص طرح منطقۀ ثامن صادر شده است عمدتاً در حیطۀ ضوابط کمّی است و چیزی از جنبههای کیفی را، که در زبان طراحی شهری ظاهر میشود، معلوم نمیکند. ضوابط کمّی خودبهخود به ویژگیهای کیفی بدل نمیشود. بدون روشن کردن زبان طراحی شهری، حتی با بهترین ضابطهها، چیزی جز آشفتگی در محیط عاید نخواهد شد.
- همۀ طراحان موضوع طراحی خود را با تصورشان از مکان مطلوب تنظیم میکنند و به سوی آن پیش میبرند. از قسمتهایی از منطقۀ ثامن که طراحی و اجرا شده است چنین به دست میآید که مکان مطلوب طراحان، و احتمالا متولیان، در بهترین حالت به اماکن شهری کشورهای جنوب خلیج فارس یا مناطق آزاد تجاری شباهت دارد؛ با این تفاوت که در اینجا، معابر به حرم مطهر ختم میشود. پیداست که این نمونۀ بارز ناهمگونی طرح پیرامون حرم با حرم است. با مطالعۀ تاریخی و فرهنگی و انسانی بافتهای تاریخی پیرامون مکانهای مقدس، میتوان به تصوری از مکان دست یافت که حتی در قسمتهای تجاری، مهر و محبت و زیارت با تجارت و سیاحت گرد آید.
- نوع مکان شهریای که در شهرهای حاشیۀ خلیج فارس تحقق یافته است، بر فرض درستی، مبتنی بر نظام اقتصادی آنجاست. مکانهای پیشبینیشده در طرح ثامن نیز مبتنی بر یک نظام اقتصادی مفروض است. بهرغم پرسشها و پیگیری مکرر، بر ما معلوم نشد که این نظام اقتصادی از کدام مطالعۀ ملی و منطقهای به دست آمده و مناسبت آن برای کشور و مقتضیات و منافع ملی از چه طریقی معلوم شده است.
ج) رابطۀ انسان و مکان، هویت و حیات مدنی
- طرح منطقۀ ثامن بر مبنای تلقیای از رابطۀ انسان و مکان تهیه شده است. متأسفانه این تلقی در هیچجا ثبت نشده است؛ اما از تأمل در طرحهای تهیهشده میتوان وجوه مهمی از آن را دریافت. اساس این تلقی بر اولویت ماشین بر انسان، اولویت توده و حجم بر فضا، یکسان شمردن زندگی روزانه و شبانه، بیتوجهی به تفاوتهای زندگی در فصول گوناگون سال (از حیث ظرایف زندگی و رفتار و امنیت و احساس امنیت)، و کمتوجهی به توانهای طبیعی محیط است.
- طرح پیرامون حرم بر مبنای تصور از نوعی زندگی تهیه شده است که با حرم و مفهوم و فعالیت زیارت و تجربههای تاریخی آن پیوند ماهوی ندارد.
- حرم مطهر در طی تاریخْ کانون شهر مشهد بوده است و اساساً شهر مشهد به برکت این حرم و در پیرامون آن تکوین یافته است. طرح ثامن بر مبنای انقطاع منطقۀ پیرامون حرم از شهر تهیه شده است. به همین جهت است که حیات پیرامون حرم در این طرح با فرهنگ مدنی مشهد و تاریخ آن نسبتی زنده و استوار ندارد. طرح چنین منطقهای باید گواه عمر ۱۲۰۰سالۀ آن باشد. چنین عمری در طرح کنونی احساس نمیشود. در آن، از تجربههای دیرپای زایران و مجاوران نشانی نیست؛ نه نشانی از هویتهای محلی هست، نه شبکۀ یکپارچۀ تکیهها و معابر مرتبط با مناسک زیارتی، نه سازوکارهای غیررسمی برگزاری مناسک مذهبی.
د) مرکزیت حرم و پیوند با شهر
- تلقی طراح از مرکزیت حرم در طرحْ ساده و مکانیکی است. مرکزیت در شهر فقط مرکزیت هندسی و شعاعی و بصری نیست. حتی معلوم نیست که مرکزیت شعاعی و بصریِ مورد نظر طراح نیز در طرح تحقق کامل بیابد و حرم از معابر شعاعی بهدرستی دیده شود. زایران اصلی، که عابران پیادهاند، در سطح زیرین باغراهها از همین پیوند ساده و تصنعی با حرم نیز محروم خواهند بود.
- منطقۀ ثامن حلقۀ واسط میان حلقۀ بزرگترِ شهر مشهد و حلقۀ اصلی و کانونیِ حرم مطهر است. ارتباط زنده میان این حلقهها از طریق اتصال مکانیکی معابر برقرار نمیشود. در طرح این منطقه، نشانی از تدبیر کافی برای برقراری پیوند زنده میان این سه حلقه مشهود نیست. طرح کنونی بر این تصور مبتنی است که منطقۀ ثامن منطقهای مستقل و خودبساست و موجودیتی مستقل از شهر دارد. به همین سبب، در خصوص نقش فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و کالبدی این منطقه در کل شهر، به مثابۀ مرکز آن، مطالعه و تدبیر کافی نشده است.
ه) مسیر طراحی و تدابیر آن
- چنین بیاعتنایی به تاریخ و انسان و طبیعت در برنامهریزی و طراحی شهری شاخصۀ شهرسازی در جنبش مدرنیسم بود، که خوشبختانه چندین دهه است عمر آن بهسر آمده است. متأسفانه شهرسازی در ایران همچنان مطابق آن روشهاست؛ در حالی که جدیدترین رویکردهای برنامهریزی و طراحی شهری نیز چنین رفتاری با شهر و تصرف در شهر را برنمیتابد.
- در برنامهریزی و طراحی سنجیدۀ شهری، چنین تصرف عظیمی در شهر و زندگی انسانها، در مقیاس ملی، نیازمند تصوری درست از بستر طرح است؛ چه از نظر کالبدی، چه تاریخی، چه طبیعی، چه اجتماعی.
- فهم درست بستر اجتماعی طرح از طریق مطالعۀ عمیق اجتماعی و فرهنگی به دست متخصصان حاصل میشود. بدون چنین مطالعهای، طرح ناگزیر به نابسامانیهای گوناگون اجتماعی منجر خواهد شد یا نابسامانیهای موجود را تقویت خواهد کرد.
- نادیده گرفتن مردم مشهد و شرکت ندادن آنها در طرح از پیامدهای نگاه منقطع و جزئینگرانه به طراحی شهری است.
- جامعه و نیازهای آن متغیر است و در طرح، باید به این تغییرها توجه و برای آنها تدبیر کرد. در طرح ثامن، سازوکاری برای روزآمد کردن طرح، در حین اجرا و در طی عمر طرح در طول سالیان، پیشبینی نشده است.
- بستر طبیعی طرح نیز مقتضیاتی دارد و فهم این مقتضیات نیازمند مطالعه است. در هیچجای این طرح نشانی از چنین مطالعهای دیده نمیشود و به خواست اعضای شورا برای عرضۀ مطالعات در این باره نیز پاسخی داده نشده است.
- وجه دیگر توجه به طبیعت در طراحی شهری توجه به پیوندهای انسان با طبیعت است. برقراری درست پیوند با طبیعت در منطقۀ زیارتی موجب سرزندگی و آرامش روان میشود و مقدمۀ لازم برای زیارت را فراهم میکند. نمونۀ فاحش بیتوجهی به پیوند انسان با طبیعت در طرح ثامن انتقال پیادگان به سطح زیرین و مسلط کردن ماشین در باغراههاست. به این ترتیب، سیطرۀ ماشین در منطقۀ ثامن حتی از مناطق دیگر شهر و از شهرهای غیرزیارتی بیشتر است.
و) تجارت و اقتصاد
- جاذبۀ ملی و منطقهای حرم مطهر به حدی است که ناگزیر جنبوجوش اقتصادی هم در پی دارد. در سیاستگزاری اقتصادی و شهری در مشهد و پیرامون حرم، دو رویکرد میتوان اختیار کرد: نخست، اصل گرفتن قداست حرم و تنظیم همۀ برنامههای اقتصادی بر مبنای جاذبۀ معنوی حرم؛ دوم، مفروض و ثابت گرفتن قداست حرم (و در عمل، بیاعتنایی به آن) و تنظیم همۀ برنامههای اقتصادی بر مبنای وجود یک قطب اقتصادی ثابت. همۀ برنامهها و طرحهایی که تا کنون با آنها مواجه شدهایم و همۀ مطالعات انجامنگرفته و تدبیرهای مغفول نشان از آن دارد که متولیان و طراحان منطقۀ ثامن رویکرد دوم را اختیار کردهاند. اتخاذ رویکرد دوم یعنی استفادۀ ابزاری از حرم مطهر و زندانی کردن حرم در میان انبوه بناهای و معابری که با مقاصد تجاری فراهم آمده است و زیارت طفیلی آن است.
- متولیان منطقه پیوسته اذعان میکنند که در حدود هفتاد درصد زایران از اقشار کمدرآمدند؛ اما برنامهها و طرحها درست برخلاف این پیش میرود. منطقۀ ثامن بر مبنای خوشامد اقشار پردرآمد طراحی شده است، که میپنداریم خواهند توانست کفایت اقتصادی منطقه را در حال و آینده تأمین کنند. ناگزیر باید اکثریت فقیر زایران را در جاهایی دور از دید اسکان داد تا زیبایی و شکوه و تمیزی پیرامون حرم را ضایع نکنند. در این صورت، خواهیم توانست از طریق درآمدهایی که از مالداران به دست میآوریم، جای ارزان و رایگان برای ایشان فراهم آوریم. پیداست که چنین رویکردی به چه گسستهای بزرگ اجتماعی و فرهنگی و دینیای منجر خواهد شد. هنگامی دامنه و عمق این گسستها را بهتر درمییابیم که بدانیم حتی تصور رسیدن به رونق اقتصادی با طرحهای کنونی هم مبتنی بر هیچ مطالعۀ جامع و عمیقی نیست.
*
پیداست که حضور ما اعضاي شوراي راهبردي معماري و شهرسازي فقط آنگاه مفيد و مؤثر خواهد بود که به آن مقدمات توجه و معضلات یادشده بر مبنای آن مقدمات حل شود. برای طرحی که در آن، اعتقادات مردم و بنیادهای فرهنگی شکلگرفته بر پایۀ آنها در طول قرنها کماهمیت شمرده شده، در استفاده از ظرفیتهای انسانی و محیطی برای ایجاد توسعۀ پایدار مبتنی بر تجارب ملی و بینالمللی دچار کاستیهای فراون است، و در جهت متبلور کردن ارزشهای دینی و فرهنگی در ظرف زندگی شهری نیست، آن هم در نقطهای بدین اهمیت در کشور و جهان اسلام، آیندۀ روشنی نمیتوان متصور بود و بدون بازاندیشی بنیادین در مبانی و سازوکار آن، قطعاً هیچ مشاورهای از هیچ مرجعی برای آن سودمند نخواهد بود. چنین کاری به عزم جدی و اهتمام همۀ تصمیمگیرندگان در بالاترین سطح در کشور و منطقه و شهر مشهد نیاز دارد.
با تشکر و احترام
سیدمحمد بهشتی، مهدی حجت، کامبیز حاجیقاسمی، لادن اعتضادی، زهرا اهری، محمدرضا رحیمزاده، مهرداد قیومی بیدهندی
24 تیر 1393