شهد شهادت كه بر كام قريهي سناباد چكيد، از لا به لاي كوهها و دشت هاي حاصلخيز ولايت توس، همانجا كه بر سينهي دشت كشفرود اسطورهاي ميخروشيد، ناگاه منارههايي از نور بر آسمان تابيد و مشهدالرضا متولد شد. از هنگامهي مبارك هجرت امام مهرباني ها درآستانهي قرن سوم هجري تا به امروز كه حدود١٢٠٠ سال از تأسيس مشهد گذشته است، جایگاه ممتاز آن به عنوان یکی از قطب های مذهبی و فرهنگی جهان اسلام و تشیع، توجه دقیق و همه جانبه به اهمیت مجموعه حرم مطهر و بافت متصل به آن را الزامی و بلکه حیاتی می ساخته است. اما با تأسف فراوان باید اعتراف کنیم این مجموعۀ بیبدیل، از دهه 1330 تا کنون درگیر مداخلاتی ذیل تفکری مهندسی با عناوین «توسعه و نوسازی» بوده است که عدم توجه به اصول و ضوابط احیا و ساماندهی صحیح و در نظر نگرفتن مبانی عقیدتی، آیینی، سنتی و فرهنگی ریشهدار در قلبها و اذهان، ضایعات عظیمی را پدید آورده است.
مداخلات انجام شده در بافت پیرامون حرم مطهر رضوی
نخستین مداخله در این بافت ارزشمند، در زمان شاه عباس صفوی با احداث یک خیابان شرقی- غربی که از جوار حرم میگذشت رخ داد. این حرکت الگوی توسعه را به صورت شعاعی - خطی تغییر داد و سرانجام در سال ۱۳۱۰ با برداشته شدن حصار شهر و ارگ دولتی و نیز ایجاد خیابان پهلوی (امام خمینی کنونی) سیمای شهر دستخوش تحولاتی بنیادی شد یکی از پر تنشترین مداخلهها در زمینه تغییر چهره مرکز این شهر عبارت بود از تخریب ابنیه اطراف حرم مطهر در سال ۱۳۴۵ و ایجاد فضای سبز در این محدوده که از سوی مهندسان مشاور “بوربور و همکاران” تهیه شد. بر اساس مطالعات طرح جامع شهری مشهد که توسط مهندسان مشاور مهرازان در سال ۱۳۷۱ تصویب شد وضعیت کالبدی ساختاری بافت بصورت بافت موجود فرسوده، فاقد سازمان و نظام شهری مناسب و قابل اعتنا تشخیص داده شده و نهایتاً در سال 1372 طرح نوسازی و بازسازی بافت پیرامون حرم مطهر با هدف پاسخ گویی به نیاز زائرین، برقراری تعادل میان ارزش های بی نظیر مجموعه حرم با نظام های شهری پیرامون آن از طریق بهبود عملکرد و دگرگونی شکل و ساختار توسط مهندسان مشاور طاش تهیه گردید که به دلیل تفکر نوسازی کامل بافت و محدودیت های اجرایی تحقق نیافت. با وجود همه این تجربیات که با اقداماتی اقتدارگرایانه نتوانستند گام هایی منطبق با نیازهای زائران، اعتقادات مردم و بنیادهای فرهنگی حریم حرم مطهر رضوی بردارند، در سال 1378 طرحی تجدید نظر با هدف دمیده شدن روح بهسازی در فرآیند تهیه طرح و تغییر در ساز و کارهای مدیریتی و اجرایی در دستور کار قرار گرفت که باز هم راه گشای این مساله نبود. بر کسی پوشیده نیست که در سال های اخیر آسیب های جدی در همه ابعاد به این بافت ارزشمند وارد شده، اتفاقاتی که متأثر از عدم شناخت دقیق و صحیح از رفتارها و باورهای ایمانی و اجتماعی مردم طی سنوات و قرون متمادی در پیرامون حرم مطهر و روحی که در کالبد این بافت ارزشمند دمیده بوده است، میباشد. بافتی که میراث دار سبقه تاریخی زیارت در این شهر بوده و ضرورت حفظ آن با همه ارزش ها برای نسل های بعدی امری ضروریست.
حرم مطهر در طی تاریخْ، کانون شهر مشهد بوده است و اساساً شهر مشهد به برکت این حرم و در پیرامون آن تکوین یافته است. طرح های نوسازی اخیر بر مبنای انقطاع منطقۀ پیرامون حرم از شهر تهیه شده است. به همین جهت است که حیات پیرامون حرم در این طرح با فرهنگ مدنی مشهد و تاریخ آن نسبتی زنده و استوار ندارد. طرح چنین منطقهای باید گواه عمر ۱۲۰۰ سالۀ آن باشد. چنین عمری در طرح کنونی احساس نمیشود. در آن، از تجربههای دیرپای زایران و مجاوران نشانی نیست؛ نه نشانی از هویتهای محلی هست، نه شبکۀ یکپارچۀ تکیه ها و معابر مرتبط با مناسک زیارتی، نه سازوکارهای غیررسمی برگزاری مناسک مذهبی.
نقش و جایگاه نخبگان
در این میان جایگاه و نقش نخبگان و دانشگاهیان کاملاً مغفول مانده است. در ادوار دور، نقش نخبگان صاحب معرفت در پیدایش میراث گرانبها و افتخارآمیز، بسیار برجسته و انکارناپذیر بوده است و دأب حاکمان و متولیان بر آن بوده است که در پی این فرزانگان، ولو در دوردست ها بوده اند، بدین سبب که زمام و اختیار هر تحول و اقدامی را به دستان با کفایت آنان بسپارند. با تکیه بر این تجربه پیشینیان، جمعی از اساتید و نخبگان دغدغه مند دعوت شدند تا در هیأت یک شورای راهبردی معماری و شهرسازی، عزم اصلاح و بازنگری اقدامات انجام و یا پیش بینی شده در طرح عظیم ثامن را مبتنی بر مبانی و راهبردهای متناسب با شأن و ماهیت آن، در متولیان امر جدی سازند؛ چرا که «چنان رویکردی بیتردید به گسیختگی ماهوی پیرامون حرم با خود حرم خواهد انجامید. این گسیختگی آنچنان ریشهای است که به گسست اعتقادی و اجتماعی و حتی شکست اقتصادی در ابعاد بسیار بزرگ منجر خواهد شد و نتیجۀ آن تا سدهها خواهد ماند و یقیناً بدون بازنگری بنیادین در مبانی، رویکرد و سازوکارها، هیچ مشاورهای از هیچ مرجعی برای آن سودمند نخواهد بود و بهبود این وضع به عزم جدی و اهتمام همۀ تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان در بالاترین سطوح نیاز دارد».
علیرغم تلاش های خالصانه و مجدانه این شورا، در ازای طرح دغدغه ها و پرسشهای بنیادین، بازخورد و پاسخ متناسبی از جانب مشاور و متولیان دریافت نشد و اعضای شورا چاره امر را در نگارش یک نامه صریح دیدند. نامه اعضای محترم شورای راهبردی معماری و شهرسازی منطقه ثامن، طرح دغدغه های اساسی و مهم فوق به متولیان امر بود و اعلام نمودند که با گذشت بیش از دو دهه، اقدامات انجام شده این پروژه عظیم ملی و اسلامی دارای استراتژی و نقشه راه نادرستی بوده است.
مبتنی بر آسیب شناسی طرح های توسعه و نوسازی این بافت پیرامونی طی چند دهه اخیر (و اصلاحیه های چندباره آن ها) و دل مشغولی و نگرانی نسبت به تکرار آسیب های قبلی در فرایند اصلاحی آتی این طرح عظیم، برآنیم که به این طرح و اتفاقات پیرامون آن نگاهی ویژه داشته باشیم و به عنوان یکی از اساسی ترین پرونده های پژوهشکده، تا حد مقدور، امکان استقاده از ظرفیت های نخبگانی ملی و بومی را در ارتقا و نظارت آن فراهم نماییم.