دکتر هادی خانیکی عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی در مراسم یادبود مرحوم دکتر سید محمدامین قانعی راد و نشست جامعه، شهر، گفتگو تاکید کرد:
مایلم از زاویه مرحوم دکتر قانعی راد به موضوعات و مسائل بپردازم.
وی افزود: گونه اولی که ما با رفتگان خودداریم این است که خیلی به آنها میپردازیم. اگر با نگاه جامعهشناسانه برخورد کنیم فضای کسبوکار برای خود ایجاد کردهایم. گونه دوم این برخوردها وقتی است که فرد را با مرگش تمامشده میگیریم، وقتی او را بزرگ میشماریم که او را تمامشده مییابیم.
دکتر خانیکی اظهار کرد: گونه سوم این است که اندیشههای بزرگان را بازخوانی و بازآفرینی کنیم و حتی نقادانه ازآنچه گفتهاند بسازیم. دنیایی که طرف گفتگوی ما همین فرد است و البته کار دشواری است به خاطر اینکه وابسته به زندگی اجتماعی است. مرگ هر اندیشمندی تولد او و پایان عمر او، آغاز رشد و نمو اندیشه و افکار است.
وی یادآور شد: جامعه نشان داده که افکار دکتر قانعی راد عقیم نیست و آثار او زنده است. در دوران پس از مرگ او یکقدم برداشتهشده است. دوران سلامت با پرکاری میدرخشد بهخصوص با انجمن جامعهشناسی که خانه دوم او بود. از زمانی که گرفتار بیماری سرطان
شد در طول این مدت بیشتر نوشت و گفت و حضور بیشتری در فضای مجازی پیدا کرد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: در دوران دوساله بیماری او بیشتر دیده شد به تعبیر شاعرانه مرگ پایان یک کبوتر نیست. پاییز سال 1394 به دعوت دوستان پژوهشکده ثامن به مشهد آمدم، در جمعی نشسته بودیم و همگی دغدغه تخریب بافت تاریخی مشهد را داشتیم. آن روز دکتر قانعی راد مسئلهای را مطرح که توسط دوستان پژوهشکده دنبال شد.
وی تصریح کرد: مسئله معنویت فروشی و نسبت آن با تجاریسازی که وضعیت غالب مشهد است. از سویه معنویت به سویه پول مورد خطاب قرار داده بود و دومین موضوع دور افتادن از گفتگوها و گفتگوهای اجتماعی بود. دکتر قانعی راد دوستان مشهدی را مورد عتاب قرار داده و گفت مشهد شهری خاموش و بهدوراز نقد و هشدار است. دغدغهای که دکتر قانعی راد از مشهد داشت، جامعه از گفتگو خارجشده است.
دکتر خانیکی گفت: برای ما این پرسش مطرح میشود که چه شهری داریم؟ و چه شهری میخواهیم داشته باشیم؟ مشهد دومین شهر بزرگ ایران و شاید در پرمسئله گی اولین شهر کشور هست. جمعیت یکسوم پایتخت را دارد و در بعد آسیب اجتماعی اولین و یا بافاصله کمی از تهران است. آسیبهایی که گفتگو را دشوار میکند.
وی افزود: یکی از مهمترین شاخصهای عدم گفتگو بازتاب
آن را در طلاق نشان میدهد. آمار طلاق نشان میدهد که گفتگو در خانواده دچار اشکال است. از هر 8/2 ازدواج یک مورد طلاق که رقم بالایی است. دومین شاخص مسئله نزاع و خشونت است. خراسان یکی دیگر از عوامل مستعد در عدم گفتگوست. طلاق ریشه در عدم گفتگو دارد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: شاخص سوم مسئله پیشروی مرزهای ناپایدار از حاشیه به متن است. کلانشهر مشهد رتبه اول حاشیهنشینی را دارد. از هر سه نفر یک نفر حاشیهنشین است، مخاطرات حاشیهنشینی واقعیتی است که در سکونتهای غیررسمی رخ میدهد.
وی یادآور شد: شاخص چهارم مسئله تخریب بیرحمانه بافتهای تاریخی در شهر است. هم مسئله کالبدی و هم مسئله اجتماعی است. ما امروز خیلی از نوستالژیک یک شهر را ازجمله حرم امام رضا (ع) و زیارت را در این تخریبها میبینیم. شاخص بعدی بحران آب و زیستمحیطی است. بیآبی و کمآبی یکی از منابع تولید خشونت و مهاجرت است. مهاجرت غیرقانونی افغانها و عربها موضوعات دیگری است.
دکتر خانیکی خاطرنشان کرد: شرایطی در مشهد وجود دارد که امکان گفتگو را مورد تهدید قرار میدهد ولی باید به سمت کشف آن برویم، امروز تخریب فضای کالبدی شهر خیلی به چشممان میخورد، اما کمتر فضاهای اجتماعی را میبینیم. به تخریب فضای فیزیکی
توجه میکنیم اما اینکه چگونه تجارت دارد فرهنگ، معنویت و اخلاق را در خودش هضم میکند کمتر توجه داریم.
وی تصریح کرد: اینکه در شهر زائر و شهروند را تعریف کنیم دو انسان جدا از هم که به یکدیگر کاری ندارند نتیجه این میشود که در یک شهر با دو گروه مواجه هستیم. در این زمینه حداقل سه فرصت برای گفتگو در مشهد وجود دارد. اول مقوله زیارت و وجود حضرت رضا (ع) است. نسبتی که حضرت بهعنوان امام رئوف دارد آنقدر ظرفیت دارد که ما بتوانیم آن را در جهان مدرن بازآفرینی کنیم.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: گفتگو با خاطره تعلق و باور مشترک شکل میگیرد و برای نگاههای هویت مدار، نوستالژی خلق میکند. فرصت دوم به دلیل وضعیت امروز مشهد، شهر چند فرهنگی شده است. اگر به جهان نگاه کنید پویایی جهان به چند فرهنگی است، همآمیزی اجتماعی ممکن شده است.
وی افزود: فرصت سوم، ماهیت و ظرفیت ابزارهای نوین ارتباطی که میتواند مناسبات نو در آن دیده شود. به همین دلیل در مشهد امکان گفتگو هست. فرصتهای جدید در شهر ایجادشده است. گفتگو را جدی بگیریم گفتگو فقط معنویت ندارد. گفتگو واقعیت است و در شرایط بحرانی راه را برای ما باز میکند. در جامعهای که افقهای آینده آن مبهم است، حتماً باید گفتگو کرد.