.سومین نشست گفتمان شهر با موضوع کاربرد ارتباطات انسانی در مسائل حاشیة شهر با حضور دکتر علیاصغر محکی استاد علوم ارتباطات و مدیرکل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در تاریخ هشتم بهمنماه 1394 در پژوهشکدة ثامن برگزار شد
محکی در ابتدای این نشست با انتقاد از غلبة رویکرد مهندسی و جغرافیایی در موضوع حاشیهنشینی گفت: حاشیهنشین از حاشیه مهمتر است و اگر از موضع انسان حاشیهنشین، مشکلات آنان و خاستگاهی که باعث حاشیهنشینی آنها شده است، به این موضوع نگاه کنیم، موضوع بهتر تبیین میشود. چراکه نگاه انسانی به موضوع حاشیهنشینی بیش از آنکه آسیبها و پیامدها را بررسی کند، از منظر انسان حاشیهنشین و قربانی به موضوع مینگرد.
وی با بیان اینکه مهمترین پیامد منفی طرد اجتماعی، افزایش میزان آسیبهای اجتماعی است اظهار کرد: اگر میخواهیم موضوع حاشیهنشینی را از منظر انسانی و ارتباطی بررسی کنیم، باید موضوع طرد اجتماعی را در قلب بررسی قرار دهیم.
این استاد علوم ارتباطات با بیان این نکته که منظور از حاشیه، صرفاً بُعد جغرافیایی موضوع نیست، بلکه بُعد جامعهشناختی نیز مدنظر است، افزود: به عبارت بهتر در هر محلّهای که مختصات حاشیهنشینی یعنی گسست اجتماعی و فرهنگی، فقر اقتصادی و فرهنگی، آسیبهای اجتماعی زیاد و بهداشت کم وجود داشته باشد، آن محلّه حاشیه محسوب میشود؛ حتی اگر آن محله داخل شهر باشد.
وی با اشاره به اینکه بیتوجهی به آسیبهای اجتماعی از منظر انسانی، ارتباطی و جامعهشناختی باعث میشود مدیران شهری در وضعیت انفعال و واکنش قرار بگیرند، گفت: در چنین وضعیتی همیشه باید در پی حل موضوعاتی باشیم که از حالت مسئله، خارج و به بحران تبدیل شدهاند. اما در وضعیت مبتکرانه و غیرواکنشی میتوان رویدادهای آینده را پیشبینی و برای آن چارهاندیشی کرد.
محکی دربارة ویژگیهای خاص مناطق حاشیهای گفت: بیشتر حاشیهنشینها خانوارهای بزرگی دارند و تراکم جمعیتی آنها زیاد است؛ افراد درگیر مشاغل کاذب و پست هستند و بزهکاری و بدهکاری سکة رایج زندگی آنان است؛ احساس ناامنی و ناخواستگی و ناخواندگی در آنها وجود دارد؛ اضطراب، افسردگی و بحران هویت در میان این جمعیت بسیار جدّی است؛ محل زیستشان بارانداز مواد قاچاق و مخدر است؛ و نوعی بینظمی و بیهنجاری بر فضای زندگی آنها حاکم است. در داخل کلانشهرها نیز مناطقی وجود دارند که اگرچه در حوزة خدمات شهری قرار میگیرند، اما از منظر جامعهشناختی دقیقاً ویژگیهای مناطق حاشیهای را دارند.
وی نظریة پیتر لوید را متفاوت از دیگر نظریههای حاشیهنشینی دانست و تصریح کرد: برای بررسی زندگی مردم حاشیهنشین باید از منظر آنان به زندگی و شهر نگاه کنیم. پیتر لوید به جای استفاده از اصطلاحات منفی دربارة این گروه از عنوان «زاغههای امید» استفاده میکند و اعتقاد دارد حرکت زاغهنشینان به شهر با نوعی امید و تلاش برای بهبود زندگی خودشان یا فرزندانشان توأم است.
مدیرکل مطالعات فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران گفت: چند پیشفرض اساسی در مدیریت حاشیهنشینی در ایران وجود دارد که برگرفته از تجربة سایر کشورهاست و چندان درست نیست. موضوع حاشیهنشینی در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته صرفاً نتیجة تخلیة روستاها نبوده است. بخش عمدة معضل حاشیهنشینی در ایران به برنامههای توسعة شهری برمیگردد و در این زمینه باید برنامههای توسعة اوّل تا پنجم را بررسی کنیم.
وی با انتقاد از اینکه هیچ کدام از پژوهشهای انجامشده دربارة حاشیهنشینی، این موضوع را از منظر ارتباطات انسانی بررسی نکرده و همگی از منظر مهندسی، مدیریت شهری و درمانی به این موضوع پرداختهاند، تصریح کرد: نکتة مغفول مانده این است که در هیچ تحقیقی به مسائل و ظرفیتهای بومی اشاره نمیشود؛ برای مثال انرژی عاطفی مردم ما میتواند خاستگاه اتفاقات بزرگی باشد، اما در هیچ مطالعهای مطرح نشده است. همچنین بحث خردهفرهنگها، ارتباطات میانفرهنگی و توانایی ارتباطی نیز مغفول است.
محکی گفت: حاشیهنشینها پیش از آنکه سوژهای آسیبشناسانه باشند که بر اساس محدودة جغرافیایی تعریف شوند، واحدی ارتباطاتی و انسانی هستند. هر تعریفی از حاشیهنشینان چنانچه بدون در نظر گرفتن ارتباطات انسانی باشد، به راهحل مسائل آنان منتهی نخواهد شد. حاشیهنشینها به عنوان افرادی که در مناطق محروم اطراف کلانشهرها زندگی میکنند، پسزمینهای ذهنی دارند که از بدو تولد آنها شکل گرفته است و همواره همراه آنهاست و ما هیچگاه به دنبال مطالعة این پسزمینة ذهنی نرفتهایم. سوءتفاهمی که حاشیهنشین، شهروند و مدیر شهری به یکدیگر دارند، سبب شده است که پیشدارویها و برچسبها، جایگزین کدهای ارتباطی بشوند.