روحالله اسلامی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی در دومین جلسه از درسگفتار اندیشة سیاسی در افق مکتب خراسان که روز چهارشنبه هشتم دیماه در پژوهشکدة ثامن برگزار شد دربارة سنت اندرزنامهنویسی گفت: اندرزنامهنویسی اصلیترین جریان اندیشة سیاسی در ایران بوده است.
نویسندة کتاب حکومتمندی ایرانشهری، اندرزنامهها را مشتمل بر تجربیاتی دانست که نویسندگان به صورت سنت تجربی به آنها دست یافتهاند و ویژگیهای آن را چنین برشمرد: نخست اینکه اندرزنامهها عینی هستند و دربارة مسائلی چون جنگ، دیپلماسی، کاروانسرا، قنات و... صحبت میکنند. دیگر آنکه در اندرزنامهها مصلحت جمعی بر مصلحت فردی اولویت دارد. خرد جایگاهی سومین ویژگی اندرزنامههاست، به این معنا که متناسب با موقعیت دست به تجویز میزند. چهارمین ویژگی معاشگرایی و توجه اندرزنامهها به آبادانی دنیا و تأکید نداشتن آنها بر معاد است. تأکید بر آداب، تشریفات، سلسله مراتب و جایگاهها در ریزترین موارد ویژگی پنج این سنت است. ششمین و شاید مهمترین ویژگی اندرزنامهها تداوم سنت ایرانی و مبتنی بودن اندرزنامهنویسی بر ارزشهای حکمرانی در ایران باستان است. در نتیجه این اندرزنامهنویسی جریانی ملّی است. نامة تنسر و عهد اردشی دو نمونه از اندرزنامههایی هستند که از ایران باستان باقی ماندهاند.
در ادامة جلسه اسلامی به معرفی فردوسی و خواجه نظام الملک توسی به عنوان دو تن از مهمترین اندرزنامهنویسان ایرانی که متعلق به حوزة خراسان فرهنگی هستند، پرداخت. مهمترین ویژگیهای شاهنامه به عنوان یک اندرزنامه عبارتاند از: تدوین تاریخ ایرانی توسط فردوسی به عنوان اشرافزادهای که سنتهای ایرانی به صورت موروثی به او رسیده بود و او این سنتها و تاریخ را در سه مرحلة اساطیری، تاریخ حماسی و تاریخ ساسانیان جمعآوری و مکتوب کرد. سومین مرحلة تاریخ فردوسی یعنی تاریخ ساسانیان کاملاً واقعی و به شدت تحت تأثیر متون زرتشت است و در نتیجه تاریخی مذهبی است. تأکید بر فرهمندی و نژاد، تأیید خداوند و کاردان بودن شاهان ویژگی دیگر شاهنامة فردوسی است. ارتباط دین و دولت سومین ویژگی اندرزنامة فردوسی است. در دورة باستان غلبه با سیاست است، اما در اندیشة فردوسی این دو همزاد هستند. به باور او هیچ دینی باقی نمیماند مگر اینکه دولت از آن حمایت کند و سیاست نیز بدون همراهی دین ممکن نیست. تأکید بر زبان مادری، ایران و آیینهای ایرانی و نیز نخبهگرایی، طبقات، تشریفات و اخلاق مصلحتگرا به معنای داشتن خرد سیاسی و رعایت الزامات متن سیاسی از دیگر ویژگیهای اندرزنامة فردوسی است که کاملاً در اندیشههای ایرانشهری ریشه دارد. اما تفاوت اندرزهای فردوسی با اندیشة ایرانشهری یکی این است که تقدیرگراست، در حالی که اندیشههای ایرانشهری کاملاً ارادهگرا هستند. دیگر اینکه دوگانة خیر و شر به دلیل مسلمان شدن به وحدت میرسند و سوم اینکه فنون حکمرانی جزئی در متن فردوسی کمتر بیان میشود. در حالی که سطر به سطر کارنامة اردشیر بابکان در شاهنامه به نظم در میآید، اما شاهنامه به دلیل دور بودن از سیاست تکنیکها و فنون حکمرانی کارنامة اردشیر بابکان را ندارد.
خواجه نظام الملک توسی دیگر اندرزنامهنویسی بود که اسلامی اندیشة سیاسی او را بررسی کرد. وی با بیان اینکه آرای اهل مدینة فاضله اثر فارابی و سیاستنامه اثر خواجه نظام الملک دو کتابی هستند که بعد از سلام اصول سیاست را به بهترین نحو بیان میکنند، افزود: سیاستنامه بهترین منبع دربارة حکمرانی واقعی در آن دوره است که محصول سی سال تجربة سیاستورزی خواجه در دستگاه سیاسی قدرتمند سلجوقیان است.
نویسندة کتاب سیاست به مثابة تکنیک، تأکید بر فن، تکنولوژی و قدرت را ویژگی خواجه نظام دانست و اظهار کرد: خواجه به چگونگی حکومت میپردازد و غایات و اهداف و فلسفة سیاست را کنار میگذارد. اندرزهای وی پیچیده است و توانایی اثرگذاری بر قدرت را دارد و منجر به خلق مکانیسم میشود و راهکارهای جزئی، عینی و اثرگذار ارائه میدهد.
اسلامی دربارة ویژگیهای سیاستنامة خواجه نظام الملک گفت: تأکید بر هرم حاکمیت مهمترین ویژگی سیاستنامه است. بیش از سی درصد این متن دربارة شاه و کل مجموعة دربار است. در این متن با قدرت شبانی مواجهیم و شاه مسئول نگهداری از همه چیز مردم است. ویژگی دیگری مه خواجه به آن بسیار توجه میکند حفظ امنیت داخلی و خارجی است. وی حفظ امنیت داخلی را در قالب سیستم دقیق اطلاعات و امنیت و حفظ امنیت خارجی را در قالب جنگ توضیح میدهد. موضوع سوم تأکید بر نظامهای معرفتی و دانایی است. به باور خواجه حکومت باید نظام دانایی تولید کند و خود وی مبتکر نظامیههاست. این ویژگی مبتنی بر اندیشة ایران باستانی پیوند دین و سیاست و برتری سیاست بر دین است. خواجه معتقد است که حکومت باید قرائت برتر از دین را ارائه دهد، زیرا حکومت مهمترین ضربه را از جانب دین میخورد. موضوع بعدی اقتصاد است. به نظر خواجه حکومتی پابرجاست که بتواند معاش مردم را تأمین کند. کارگزاران که شامل سفیران، محتسبان و... میشود از دیگر موضوعاتی هستند که در متن سیاستنامه خواجه بسیار به آنها توجه شده است و موضوع آخر، مردم است. فرق اندیشة خواجه با اندیشههای جدید در این است که مردم در اندیشة خواجه جایگاهی ندارند و زنان و طبقات پایین اصلا نمیتوانند به سیاست نزدیک شوند.
گفتنی است جلسة سوم این درسگفتار در تاریخ چهارشنبه پانزدهم دیماه در پژوهشکدة ثامن برگزار خواهد شد و موضوع آن بررسی جریانهای عرفانی حوزة خراسان و تأثیر و نسبت عرفان به عنوان یکی از صورتهای آگاهی با سیاست خواهد بود.