دکتر حسن بلخاری پنج شنبه پنجم اسفندماه سال جاری در چهارمین پیش نشست همایش بین المللی عدالت و اخلاق که در پژوهشکده ثامن برگزار شد در موضوع عدالت شاخصی از ساختار تمدن اسلامی به مفهوم شناسی عدالت در اندیشههای دینی و فلسفی پرداخت و نقش عدالت را به عنوان ساختاری برای نگرش تمدنی اسلام تبیین کرد.
وی در ابتدای این نشست در تبیین جایگاه عدالت در مکاتب الهی و بشری گفت: اگر چه تبیین عدالت در حوزه تمدن اسلامی مطرح است ولی صرفا به عنوان محوری دینی شناخته نمی شود. هیچ دینی را پیدا نمیکنید که یکی از آرمانهای اصلی خودش را عدالت قرار نداده باشد. چه ادیان غیر وحیانی مانند بودیسم، دائوییسم و شینتوییسم و چه ادیان وحیانی ابراهیمی.
مدیر گروه مطالعات فرهنگی، اجتماعی پژوهشکده ثامن با بیان اینکه در فلسفه یونان نیز جدی ترین دغدغه فلسفی ارسطو و افلاطون عدالت است افزود: تا آنجا که ارسطو در علم منطق هم حد وسط را مطرح کرده است. و بنیاد فلسفه سیاسی و اخلاقی آنچه در اخلاق نیکوماخوس آمده مسئله عدالت است.
بلخاری با تاکید مجدد بر این مطلب که فصل مشترک تمام ایدئولوژیهای معاصر و تمام تمدنهای بشری عدالت است؛ گفت: ایدئولوژیی که قرن بیستم را تکان داد مارکسیسم بود. مرحله آخر مارکسیسم در کمونهای پنج گانه رسیدن به جامعه بیطبقه است. حتی در گوهر اندیشه لیبرالیسم رسیدن به حقوق حقه افراد و آزادی بر اساس حقوق و تواناییهای افراد برای رسیدن به رشد در جامعه مقصود نظر است.
این استاد دانشگاه افزود: هر قدر با تکامل عقلانیت بشری و به تبع آن ثروت در جهان افزایش پیدا کند نیاز به عدالت از جنبه معنوی آن و به واسطه حمایت عقل فزونی مییابد.
دکتر حسن بلخاری با تاکید بر این موضوع که عدالت یک امر الزاما درون دینی نیست گفت: به همان نسبتی که موضوع آخرالزمان یک موضوع درون دینی نیست و بشری است مفهوم عدالت هم یک موضوع الزاما درون دینی نیست که سایر حوزههای فلسفی ساکت باشند. این نشان از اهمیت این مقوله دارد و قرن بیستویک قرن تلاش انسانها در این راه است.
مدیر گروه مطالعات فرهنگی، اجتماعی پژوهشکده ثامن در ادامه بحث به تبیین معنای عدالت در قرآن پرداخت و گفت: در قرآن غایت بعثت انبیا اجرای قسط و عدالت است. یعنی اگر پیامبری در این راه نکوشد پیامبریاش زیر سوال است. به این معنا یکی از شاخصهای اتمام رسالت انبیا اجرا و بسط عدالت و قسط است. این استاد فلسفه هنر افزود: در مذهب شیعه بطور خاص یکی از شاخصهای اصلی عدالت است. در نتیجه هم به اعتبار مسلمانی و هم به اعتبار تشیع به نحو مضاعف عدالت شاخصِ شاخصها است. و هر حکومتی اگر در پناه شیعه قرار بگیرد باید اقامه عدالت کند.
این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که آیا تبیین عدالت در مقام نظری یا در مقام ساختاری معنادار است گفت: معنا بما هو معنا نامحسوس و پنهان است و فرم، ایده نامحسوس را تبدیل به محسوس میکند. نسبت معنا و فرم نسبت فرهنگ و تمدن است و کار جوامع تبدیل فرهنگ به تمدن است.
وی تاکید کرد: فرهنگ وجه نرم افزاری تمدن است و تمدن وجه سختافزاری فرهنگ است. تمدن وجه کنشی، ساختاری و کاکردی فرهنگها است. در اینجاست که عدالت را در وجه ساختاری تمدن مطرح میکنیم. به این معنا عدالت برای انسان مفیدتر از طرح مفهومی و نرم افزاری آن است. چون انسانها تمایل به محسوس دارند و حرکت انسان از محسوس به معقول است.
دکتر حسن بلخاری گفت: تکامل حیات بشر به گفتگو میان ایدئال و رئال و تفاهم میان آرمان و واقعیت است. به کسی می گویی فحشا در این شهر بیداد می کند می گوید انقلاب اسلامی را باید جهانی کرد.
این پژوهشگر هنر اسلامی تاکید کرد: فرهنگ همان مجردات و معقولها و غیر محسوسها است و تمدن امر ساختاری و محسوس و سختافزاری است. اگر تمدنی نتواند ایده را تبدیل به فرم کند محکوم به فنا است.
او با بیان این ضرورت که باید اندیشید، چگونه فرهنگ را تبدیل به کنش تمدنی کنیم یادآور شد: تنها تجربه عینی عدالت در تاریخ اسلام جز دوران بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص)، تجربه عدالت در حکومت پنج ساله امامعلی(ع) است. امام علی یک میراث تجربه عینی و عملی را در اسلام بر جای گذاشت.
بلخاری در پایان افزود: حضرت علی(ع) در فرمانش به مالک اشتر در نامه 53 نهج البلاغه میفرماید: النّاس صِنفان اِمّا اخٌ لَک فِی الدین او نظیرٌ لکَ فیِ الخلق؛ مردم دو دسته اند یا برادر دینی تواند یا در خلقت با تو مشابهاند. این زبان جهانی عدالت است. باید بیان عدالت دارای زبانی جهانی، فرادینی و خردپذیر باشد. تقسیم جوامع به دینی و غیر دینی به جوامع لطمه میزند مخصوصا اینکه حکومتهای دینی بخواهند این کار را بکنند.