در آستانة ایام محرم سال گذشته، دبیرخانة گفتمان شهر در نشستهای سهگانهای رابطة دو نهاد انسانی «دین» و «شهر» و تأثیر متقابل این دو نهاد بر یکدیگر را بررسی کرد. دومین نشست از این سهگانه با حضور دکتر سارا شریعتی، جامعهشناس دین و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در تاریخ بیستوسوم مهرماه 94 در سالن شورای پژهشکدة ثامن برگزار شد. نقش دین در تبدیل فضاهای شهری از مکانی برای گذر به مکانی برای زیستن، ضرورت برقراری گفوگو میان دو حوزة دین و هنر در شهر و ضرورت حفظ حافظه در کالبد شهری از مهمترین محورهای بررسیشده در این نشست بود.
نسبت میان مکان، حافظه و تاریخ
شریعتی با طرح و تعریف دو مفهوم «مکانِ حافظه» و «ابژة حافظه» گفت: شهر از طریق مفهوم «مکان» وارد حوزههایی چون جامعهشناسی دین و جامعهشناسی هنر میشود. بحث مکانِ حافظه ناظر بر نسبت میان مکان، حافظه و تاریخ است که به طور ویژه در اروپای پس از جنگ جهانی دوم اهمیت زیادی یافت. زیرا پس از جنگ جهانی دوم برای اندیشمندان یهودی در حوزة علوم اجتماعی این پرسش مطرح شد که چگونه خاطرة کشتار آشویتز را حفظ کنند. از جمله این مکانهای حافظه میتوان از «مرگ سرباز گمنام» که به جنگ جهانی اوّل مربوط میشود و یادمان کشتار یهودیان نام برد. در ایران هم نمونههایی از مکانهای حافظه وجود دارد مانند موزة صلح تهران. ابژههای حافظه نیز در غرب چنین کارکردی دارند. برای مثال در جایجای پاریس مکانها را نشانهگذاری کردهاند و نوشتهاند که مثلاً در این مکان و در فلان تاریخ یک سرباز کشته شده است و... به این ترتیب تمام نقاط شهر را نشانهگذاری و به مخاطب یادآوری میکنند که ده سال، بیست سال و صد سال پیش چه حوادثی در این مکانها روی داده است و به این ترتیب شهر به مکانی برای یادآوری تاریخ بدل میشود.
وی با بیان اینکه شهر برای ما مکان گذر است و جایی است که برای رسیدن به محل کار از آن میگذریم، ادامه داد: ایستگاههای قطار یا مترو به واقع، مکان نیستند و مانند راهروهای خانه جایی هستند که در آن میایستید تا سوار قطار بعدی شوید. پس نوعی نامکان و محل گذرند. اما مکان، جایی است که بشود در آن زیست و بیشتر از پنج دقیقه در آن ماند. بنابراین مکان باید با زیستن در آن پیوند بخورد. از این روی برای پیوند زدن لامکانها با زندگی و تبدیل آنها به فضای مشترک شهری به سراغ المانها و ابژههایی میرویم که باعث ماندن در مکان و زیستپذیر شدن آن شود. برای مثال گذاشتن میز و صندلی دعوتی است برای زیستن در یک مکان.
شهر، ظرفیتی برای برقراری گفتوگو میان دین و هنر
این استاد جامعهشناسی با انتقاد از شکاف عمیق دنیای دین و هنر در جامعه گفت: یکی از دغدغههای همیشگیام این است که چرا میان دو حوزة دین و هنر در گسترة شهر هیچ گفتوگویی برقرار نیست. در گالریهای هنری نمیتوان از دین سخن گفت و در حوزة علمیه نیز نمیتوان از هنر حرف زد. برای مثال در دانشکدة علوم اجتماعی نیز فضاها به شکل ناعادلانهای میان دین و هنر تقسیم شدهاند. برای نمونه، فضایی با عنوان نمازخانه به عبادت بچهها اختصاص داده شده و تمام در و دیوار به تبلیغات اختصاص یافته است و پرسش این است که فضای مربوط به هنر کجاست. اتفاق نامبارکی است که در جامعه میان دنیای دین و دنیای هنر هیچ رابطهای نیست جز رابطة طرد و تکفیر و تا زمانی که در جامعة ایران، هنر و دین یکدیگر را به طور متقابل رد میکنند، فعالیتها فانی و کوتاهمدت خواهند بود.
وی با تأکید بر این نکته که میتوان از شهر به عنوان ظرفیتی برای تقسیم عادلانة فضاها میان هنر و دین استفاده کرد، افزود: میتوان فضاهای دینی را با استفاده از هنر آراست و از این طریق میان هنر و دین رابطه برقرار کرد. نمونة موفق این کار، کلیسای کاتولیک است که هنر را در خود بازتولید کرده است. در واقع کلیسای کاتولیک مخاطب را هم با مجسمه آشنا میکند، هم با ویترا هم با موزیک و هم با معماری؛ اما در مقابل، مساجد و مکانهای مذهبی ما چه چیزی را نشان میدهند؟! حتی در بعضی موارد هم که معماری خوب است، بدون امضا است و هنرهای دیگر، مانند موسیقی و نقاشی نیز به طور کلی طرد شدهاند.
جوامع بیحافظه، جوامعی سکولار هستند
شریعتی با بیان اینکه یکی از چالشهای جوامعی چون ایران، سکولار بودن است، تصریح کرد: سکولار بودن به معنای نداشتن باور دینی نیست، بلکه یکی از مهمترین تئوریهای سکولاریزاسیون ناظر بر جایگاه «حافظه» است. از این منظر، جوامع سکولار، جوامعی بیحافظه هستند. به همین دلیل است که دین معنای تبار، حافظه، سنت و میراث مییابد و جوامع دچار بحران هویت میشوند. جامعة ما به این معنا سکولار است، یعنی حافظهاش در کالبد شهری نقش نبسته است.
همچنین وی با انتقاد از دیدگاهی که قدسی بودن مکان مقدس را به کل شهر تعمیم میدهد، گفت: در جامعة ما کلمة مقدس پرکاربرد است، اما چه مکانهایی را میتوان «مقدس» نامید؟ مکان مقدس که الیاده روی آن کارکرده است، مکانی است که کشف میشود و اختراعکردنی نیست، پس مکان مقدس را نمیتوان ساخت. اما اکنون سیاستهایی داریم که مکانسازی میکند.