به گزارش روابط عمومی پژوهشکده ثامن، جمعه 29 مردادماه دکتر محسن رنانی، عضو هیئت علمی اقتصاد دانشگاه اصفهان در نشستی اختصاصی با گروه اقتصاد شهری به بررسی مشکلات بافت فرسوده مشهد پرداخت. رنانی معتقد بود آنچه که در نگاه نخست از این شهر به چشم میآید تعارضاتی است که در بافت اجتماعی و شهری این شهر موجود است و این امر به قدری شدت گرفته که نمیتوان مشهد را به عنوان یک الگوی مدنی شیعه به دنیا معرفی کرد.
رنانی در همین باره خاطر نشان کرد: من ریشه این مهم را در ساختار نظام سیاسی میبینم یعنی معتقدم ما یک الگویی در نظام سیاسی داریم که این الگو به گونهای شدیدتر و افراطیتر در مشهد و در استان خراسان منعکس شده است. این تعارض از آنجا ناشی میشود که نظام جمهوری اسلامی به لحاظ ساختار سیاسی از جنس نظام نفوذهای ناهمگن است.
این اقتصاددان در ادامه صحبتهای خود بر این مهم اشاره داشت که در اقتصاد سیاسی حکومتها به دو نوع نفوذ همگن و نفوذ ناهمگن تقسیم میشوند. حکومتهای نفوذ همگن حکومتهایی هستند که تمام ارکان قدرت هماهنگ با هم برای تحقق مجموعهای از اهداف مشخص با اولویتی معین تلاش میکنند به عبارت دقیقتر یک تابع هدف واحد را حداکثر میکنند به لحاظ سازماندهی هم تمامی اجزا با یکدیگر هماهنگ هستند و تقسیم منابع و منافع هم در یک سازمان یک دست برای همه اجزا صورت میپذیرد. وی در توضیح صحبتهای خود و درباره ایران چنین گفت: در جمهوری اسلامی به علل متعدد از جمله ساختار انقلاب اسلامی، ساختار قانون اساسی و وجود نفت این ساختار شدیدتر تجزیه و تفکیک شده و ما با یک حکومت نفوذهای ناهمگن مواجه هستیم یعنی گرچه ما یک نظام سیاسی واحد داریم اما ذیل این نظام سیاسی واحد بخشهای مختلف حکومت را گروههای مختلف حکومت به دست گرفتند و به همین ترتیب منابع و منافع مختلفی را هم در پشت سر خودشان ذخیره و جذب کردند.
مشهد یک الگوی نفوذ ناهمگن
این عضو هیئت علمی اقتصاد دانشگاه اصفهان بر این باور است که مشهد نمونه یک الگوی نفوذ ناهمگن در سطح ملی است و در همین باره چنین توضیح داد: یعنی شما احساس نمیکنید یک مدیریت، یک فکر و یک حکومت واحد در حال مدیریت این شهر است بلکه با یک حاکمیت چندپاره مواجه میشوید که هر بخش از حاکمیت یک بخش از بافت اجتماعی، شهری و اقتصادی مشهد را مدیریت میکند و این حوزههای نفوذ هم نهتنها با هم هماهنگی ندارند بلکه گاهی اوقات با هم رقابت هم دارند بنابراین در نگاه اول که با بافت شهری مشهد مواجه میشوید، در مییابید که این شهر تا چه حد از فقدان یک مدیریت واحد استراتژیک با دید بلندمدت رنج میبرد. از همین رو امروزه مشهدی که باید شهری استراتژیک، هویت آفرین و نماد آفرین برای جمهوری اسلامی باشد، نمیتواند نقش یک الگوی حکمرانی شهری، حکمرانی سیاسی، حکمرانی اقتصادی و مدنی را برای جمهوری اسلامی ایفا کند.
سرمایه نمادین، عنصر مهم توسعه
این اقتصاددان سرمایههای نمادین را یکی از عناصر مهم توسعه برشمرد و گفت: برای نمونه دوبی آمد و از الگوی بادگیرهای شهر یزد الهام گرفت و محلهای با شکل بادگیرهای یزد ساخت، امروزه پوسترهای این بادگیرها در دنیا منتشر شده و هرکس در دنیا آنها را میبیند، میگوید اینجا دوبی است! یعنی ما نتوانستیم بادگیرهای بومیمان را به نماد ملیمان تبدیل کنیم و بسیاری از کارهای دیگری که در دوبی انجام شده مانند برجالعربیه، جزایر نخل و ... . حالا این همه منابع در این استان و این شهر هزینه شده اما امروزه چه نمادی غیر از حرم رضوی را میتوانید به دنیا معرفی کنید؟! و این ناتوانی مدیریت ماست. علاوه بر اینکه نتوانستیم یک خیابان، یک هتل، یک مسجد یا یک ساختمان نمادین را بسازیم بلکه آن نماد تاریخیمان یعنی حرم مطهر رضوی را در میان صحنها و هتلهای ساخته شده در اطراف آن دفن کردهایم، هر کس از هر کجایی که وارد مشهد میشود، از هر ساختمانی، در ورودی هر خیابان اصلی و در هر صحنی باید بتواند گنبد را ببیند اما مدیریت به حدی ناتوان بوده که نمیدانسته این نگین باید روی سر انگشتر باشد به همین دلیل است که شما حتی در صحنهای حرم رضوی هم نمیتوانید حرم را ببینید. اولین مولفه نماد مهم یک شهر این است که نباید این نماد در این همه آهن و سیمان دفن شود.
توسعه شهر مشهد
رنانی درباب توسعه شهر مشهد بر این مهم تاکید کرد که اصولا محور توسعه هر منطقه و هر شهری در چارچوب مزیت نسبی اولیه طراحی میشود و بعد در کنار آن مزیتهای رقابتی جدیدی آفریده میشود. وی مزیت نسبی که حاصل داراییهای شهر مشهد باشد را حرم رضوی برشمرد اما معتقد بود در کنار این مزیت نسبی، مزیتهای رقابتی که حاصل مدیریت ماست، طراحی نشده است. ایده کلی وی این است که شهری مانند مشهد باید از صنعت فاصله بگیرد و اگر هم قرار است صنعتی باشد، صنایع پاک دانش پایه باشند.
این اقتصاددان گفت: اگر بخواهیم برای مشهد و خراسان الگوی توسعهای طراحی کنیم در مرکزیت آن مزیت نسبی یعنی جاذبههای حرم رضوی و نیاز زیارتی را باید قرار دهیم و در اطراف آن باید مجموعهای از خدماتی که از جنس مزیت رقابتی است، طراحی کنیم با این نگاه معتقدم استراتژی توسعه خراسان و به طور خاص مشهد باید حول گردشگری زیارتی طراحی شود و باقی بخشها باید مکمل آن باشند یعنی از بخشهایی که با گردگشری زیارتی سازگار نیستند باید به تدریج کاسته شود یا حداقل جلوی گسترش آنها گرفته شود و بخشهایی که مکمل آن هستند، توسعه یابند برای نمونه ما میتوانیم گردشگری طبیعی و گردشگری فرهنگی را نیز در مشهد داشته باشیم یعنی یک الگوی گردشگری طراحی شود که در مرکزیت آن گردشگری زیارتی قرار دارد و همراه آن گردشگری طبیعی و فرهنگی نیز موجود است. شما در مشهد در مرکز مشهد حرم رضوی را دارید و در اطراف آن مراکز فرهنگی خاصی مانند توس و مراکز طبیعی مانند طرقبه و شاندیز را دارا هستید که میتوان این مناطق گردشگری را به هم متصل کرد در نتیجه نباید به گردشگر به دید فردی نگاه کرد که فقط در هتل اسکان مییابد و به شهر خود باز میگردد. به بیان دیگر شما باید بکوشید که زائران را به گردشگر هم تبدیل کنید. توجه داشته باشید که مشهد به دلیل بهرهمندی از آثار تاریخی و باستانی به مانند برخی از کشورهای فعال در عرصه گردشگری، توانایی جذب گردشگر مذهبی، طبیعی و فرهنگی را داراست. برای نمونه ترکیهای را در نظر بگیرید که 30 میلیون گردشگر دارد و یک اقتصاد بر اساس این 30 میلیون گردشگر تنظیم میشود حالا چطور ممکن است که یک شهر و یک استانی بین 10 تا 15 میلیون گردشگر داشته باشد ولی نتواند یک اقتصاد پویا را طراحی کند؟! این نشان میدهد که برنامهریزی بلندمدت برای تبدیل زائر و مسافر به گردشگر وجود ندارد.
پتانسیل ترانزیت خراسان
این عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در انتها خاطر نشان کرد: با توجه به همجواری استان خراسان با مرزهای شمالی میتوانید روی موضوع ترانزیت هم به عنوان یک محور یاری کننده به توسعه نگاه کنید. حتی میتوان علاوه بر ترانزیت مسافر، ترانزیتهای دیگری نیز داشته باشید یعنی مشهد میتواند یک مرکز صدور کالا و خدمات به برخی از کشورهای همسایه باشد یا واردات برخی از کالاهایی که ما میتوانیم خودمان در خارج و شمال کشور تولید کنیم و سپس در داخل کشور توزیع کنیم را عهده دار شود، بنابراین مشهد توانایی بدل شدن به مرکزی برای تعامل کل کشور با کشورهای همجوار را نیز داراست. در نتیجه میتوان یک الگوی گردشگری- ترانزیتی را طراحی کنیم و همه اینها باید با محوریت هویت معنوی و دینی مشهد، حرم رضوی باشد.