بافت تاریخی مشهد زیر تیغ «ابرساختمان‌ها»

  • چاپ
  • ایمیل
  • دسته : یادداشت تحلیلی ,
  • منتشر شده در :
  • آخرین به روز رسانی در :

بافت تاریخی شهر مشهد که حدود ۳۶۰ هکتار وسعت دارد و پیرامون حرم مطهر امام رضا(ع) در قلب شهر مشهد واقع شده است با شروع اجرای طرح‌های توسعه از حدود ۲ دهه پیش آماج تخریب‌ها و ساخت‌وسازهای بی‌ارتباط با بافت تاریخی قرار گرفته و حدود نیمی از این بافت را تخریب کرده است. این طرح‌ها اکنون بافت تاریخی را به ۳ بخش تقسیم کرده‌اند؛ بخشی که کاملا تخریب شده و به جای آن مراکز اقامتی و تجاری بزرگ ساخته شده است، بخشی که در حال تخریب است و خانه‌های تاریخی آن در معرض خطر قرار دارد و قسمتی که هنوز دست نخورده مانده است. بافت تاریخی مشهد در حال حاضر حدود۲۶۰ اثر واجد ثبت در فهرست ملی میراث فرهنگی و۴۰ خانه ثبت شده دارد که البته ۱۰ خانه ثبت شده و تعداد زیادی خانه تاریخی ثبت نشده آن تخریب شده‌اند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کوچه آب‌میرزا یکی از محورهای اصلی بافت تاریخی مشهد است که متاسفانه مداخلات و تخریب‌های متعددی در آن صورت گرفته، در ابتدای این محور جای خالی خانه تاریخی سبزواری‌های ۱ متعلق به دوران قاجار، به شکل دردناکی خودنمایی می‌کند، جای خالی که امروز در آن ماشین پارک کرده‌اند و در مجاورش مشغول ساخت‌وساز هستند و هیچ دور از ذهن نیست که ساخت‌وسازها به زودی به این زمین هم برسد.
خانه سبزواری‌ها ثبت ملی بوده است، اما حدود یک سال‌ونیم پیش با شکایت مالکش، دادگاه رای به خروج آن از فهرست آثار ثبت شده ملی می‌دهد و پس از آن بلدزرها به جان خانه می‌افتند، امروز تنها بخش کوچکی از دیوارهای آن مشخص است.

ابرساختمان‌ها، گذرهای تاریخی را مسدود کرده‌اند
 به آسمان این گذر تاریخی که نگاه می‌کنی، بعید است که حداقل یک جرثقیل در آن به چشم نخورد، انگار جرثقیل‌ها جزیی از آسمان بافت تاریخی مشهد شده‌اند. ساخت‌وسازها مانند موریانه جای جای بافت تاریخی در حال پیشروی هستند و انسجام بافت این گذر را از بین برده‌اند به طوری که حتی به دلیل ساخت برخی ساختمان‌های عظیم‌الجثه گذرهای قدیمی مسدود شده‌اند.
خانه پاکستانی‌ها از دیگر خانه‌های تاریخی بافت است؛ پیش از این، ۲۰ خانه واجد ارزش ثبت ملی در این کوچه وجود داشته که امروز تنها ۲ یا ۳ مورد از آنها باقی مانده است.
 

 یکی دیگر از خانه‌های تاریخی این محدوده خانه اکبرزاده است که تاکنون داخل آن  ۲ بار آتش گرفته است، گفته می‌شود که اداره کل میراث فرهنگی چند بار وعده خرید آن را به مالک داده، اما تاکنون این وعده‌ها محقق نشده‌است.
امنیت وجود ندارد
در انتهای این محور به محوطه‌ای می‌رسیم که کاملا  تخریب شده است و دیگر اثری از بافت در آن نمانده است.
 کم وبیش مردمی از آنجا در حال عبور هستند. در حاشیه محوطه، چند خانه و مغازه باقی مانده است، اهالی محل از هیچ فرصتی برای نشان دادن نارضایتی‌شان از وضعیت ایجاد شده نمی‌گذرند؛ «من اینجا یک سوپرمارکت دارم که الان بیشتر شبیه زباله‌دانی است، پس از وضعیتی که اینجا به وجود آمده، دیگر امنیت نیست، ساعت ۳ بعد از ظهر باید مغازه را ببندم، ۸ سال است که از جیب امرار معاش می‌کنیم، و گرنه رونقی دیگر در این محله وجود ندارد.
قبلا اینجا مجاورها به زائرها اتاق اجاره می‌دادند، اما الان که خانه‌ها را خراب کردند، برخی زائرها می‌آیند؛ اینجا که نزدیک حرم است، در گوشه کنار همین خانه‌ها که تخریب شده‌اند، چادر می‌زنند و دزد هم بیشتر مواقع دار و ندارشان را می‌برد، آبرویمان هم پیش زائران امام رضا(ع) رفته است.املاکمان را هم که درست‌وحسابی نمی‌خرند و برای قیمت منصفانه دادن هم اذیت‌مان می‌کنند.»
یکی دیگر از بومیان منطقه گله می‌کند؛ «ما قصد فروش نداشتیم، اما گفتند؛ برای نوسازی باید خانه‌هایتان را بفروشید، ما هم قبول کردیم، اما اکنون ۶ سال است که ما را برای خریدن خانه باقیمت مناسب سر می‌دوانند.»
گفته می‌شود که تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت در این منطقه  باقی مانده‌اند و به خاطر مهاجرت‌ها، از بین رفتن انسجام اجتماعی محله و فضاهای خالی که در لابه‌لای خانه‌ها به دلیل تخریب به وجود آمده، بستری برای بروز انواع مختلف آسیب‌های اجتماعی پدید آمده است.

نقاشی بر روی دیوارهای بافت تاریخی
یکی دیگر از محورهای مهم بافت تاریخی مشهد کوچه باغ حسن خان و عباسقلی خان است، این محورها نیز از ساخت‌وساز در امان نمانده‌اند و جالب اینجاست که هر جا بافت تاریخی تخریب شده و دیواری ساخته شده یا باقی مانده، بر روی آن تصویری از آثار تاریخی دیگر شهرها کشیده‌اند.

ساخت مجتمع بزرگ تجاری جوار خانه امیری
خانه امیری در میان این بخش از بافت شرایط عجیبی را به وجود آورده است، به دلیل آنکه خانه امیری ثبت ملی بوده و اجازه تخریب به آن نداده‌اند به همین خاطر هم در کنار و بالای سر آن در حال ساخت مجتمع بزرگ تجاری اقامتی هستند که به نظر می‌رسد؛ در حال بلعیدن خانه امیری است و اصلا انگار چیزی به نام رعایت حریم و عرصه قانونی برای این خانه ثبت شده معنا ندارد. هرچند که این خانه تخریب نشده است، اما آنچنان وضعیت نابسامانی دارد که هیچ بعید نیست به زودی فرو بریزد.
 

سقاخانه‌ها محلی برای بساط ابزار فروش‌ها
 سقاخانه‌ها قطعا چیزی بیش از یک آبخوری هستند، سقاخانه‌ها محل روشن کردن شمع دارند، کاشی‌هایی دارند که بر روی آن شعر نوشته شده و کسی که به بهانه آب خوردن به سقاخانه می‌رود با المان‌های فرهنگی آن روبرو  و درگیر آنها می‌شود، سقاخانه بافت تاریخی اما این روزها محل بساط ابزار فروش‌ها شده است و اگر با دقت به بنا نگاه نکنی متوجه سقاخانه بودن آن نمی‌شوی!

سرای عزیزالله‌اف یا بازار تاناکورا
سرای عزیزالله‌اف بنایی تاریخی و چند طبقه است که در فهرست آثار ملی جای گرفته و هرچند، چند باری برای خروج آن از این فهرست تلاش شده، اما این اتفاق رخ نداده است.
سرای عزیز الله‌اف اکنون تبدیل به بازار لباس‌های دست دوم شده است و هیچ اثری از رسیدگی به این بنا با حداقل مرمت در آن دیده نمی‌شود.

خانه‌های تاریخی خوش‌شانس
 خانه توکلی و خانه داروغه تنها دو بنای خوش‌شانس این منطقه هستند که توسط شهرداری مرمت شده‌اند و از خانه توکلی به عنوان پایگاه بافت تاریخی استفاده می‌شود.
این منطقه بناهای تاریخی دیگری همچون عسگریه عابدزاده، حسینیه رحیمیان (که یکی از دو بخاری دیواری ذغال‌سنگی مشهد را در خود جای داده) خانه ناظریان (که مالک علاقه‌مند به میراث فرهنگی آن تصمیم به مرمت و تبدیل آن به اقامتگاه را دارد) و...نیز وجود دارد که البته همه زیر تیغ هستند و درست بیخ گوششان کارگران در حال ساخت‌وسازند.

جریان زندگی، گنبد خشتی امامزاده و نذر نان و ماست
در کنار این قسمت از بافت، بخش‌هایی نیز همچون خیابان و کوچه پس کوچه‌هایی از محله  «نوغان» یا به قول مشهدی‌ها «نوغون» وجود دارد که از تخریب‌ها در امان مانده، این بخش‌ها برخلاف دیگر قسمت‌های بافت تاریخی مملو از جمعیت است، زندگی در آن جریان دارد و تعامل مجاور و زائر فرهنگ ویژه یک شهر مذهبی را شکل داده است، گنبد خشتی امامزاده این منطقه نیز که متعلق به دوران تیموری است، همچون نگینی می‌درخشد و مردم که معتقدند؛ تنها نذر نون و ماست در این امامزاده قبول می‌شود، در حال رفت آمد به امام‌زاده هستند.

کابوس یا آینده بافت تاریخی
تقریبا با ۱۵ دقیقه پیاده‌روی از امامزاده روی دیگر بافت تاریخی خود را نشان می‌دهد، بخشی که دیگر نمی‌توان آن را بافت تاریخی دانست، جایی که باید گفت؛ ممکن است، آینده کوچه پس کوچه‌های نوغان و گنبد خشتی باشد.
اینجا «مال‌ها» یا همان مجتمع‌های بزرگ تجاری خانه‌های کوچک و نقلی بافت را بلعیده‌اند؛ دیگر بناهای تاریخی که حافظ فرهنگ این شهر زیارتی و تاریخی بودند، وجود ندارند و اثری از رفت و آمد مردم در خیابان‌های بی‌روح آن دیده نمی‌شود.

این ساختمان‌ها هیچ نسبتی با این شهر زیارتی و تاریخی ندارد، زندگی در کوچه و خیابان‌هایش جریان ندارد، اما سایه کابوس‌وارشان با قدرت بر سر گنبد خشتی کوچک امازاده س