پنجمین نشست از سلسله نشستهای گفتمان شهر با عنوان پایش هویت معماری؛ چالش بناهی دولتی، در پانزدهم اردیبهشتماه سال 95 در تالار نور مشهد برگزار شد. در این نشست که از ابتدا با پرسش و پاسخ آغاز شد و شکل گفتوگویی داشت به ارزیابی انتقادیِ یک قرن آثار معماری دولتی و مقایسه و تحلیل دو راستة دولتی مشهد در دو دورة تاریخی پرداخته شد. دکتر پیروز حناچی، استاد دانشگاه و معاون شهرسازی وزیر راه، مسکن و شهرسازی؛ مهندس ایرج کلانتری از معماران و مشاوران باسابقه؛ مهندس محمّد مقدوری، معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری خراسان رضوی؛ دکتر هما زنجانیزاده جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی؛ و دکتر عبدالهادی دانشپور معمار و شهرساز و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران مهمانان حاضر در این نشست بودند. در ادامه چکیده از دیدگاههای مطرحشده در این نشست آمده است.
حجم فزایندة گردش سرمایه در مشهد، یکی از دلایل اصلی بیهویت بودن بناهای دولتی
پیروز حناچی در ارزیابی موفقیت کارنامة بناهای دولتیِ مشهد از نظر هویتسازی گفت: این معضل فقط مختص مشهد نیست اما یکی از دلایل اصلی بغرنج و بیهویت بودن بناهای دولتی، حجم فزایندة گردش سرمایه در مشهد است. اگر به تاریخ رجوع کنیم، بیشتر آثار شاخص و افتخارآفرین معماری مانند تخت جمشید، کاخ اردشیر و آثاری که از دورة اسلامی باقی ماندهاند، با ارادة حکومتها شکل گرفتهاند. طبیعتاً کسی انتظار ندارد در دورة پس از جنگ، چنین آثاری بنا شود. چراکه جنگ اصلیترین تهدید کشور در این دوره، بوده و تمام منابع کشور به آن سمت هدایت شده است. اما بعد از جنگ تحولاتی در کشور به وجود آمد که نوسانات بسیار زیادی داشت و در نتیجه مشهد هم از همین تحولات تأثیر پذیرفت. بنابراین اگر بخواهیم دربارة بناهای پس از انقلاب و جنگ حکمی صادر کنیم، این حکم صفر و صد نیست و باید در این زمینه پژوهشی انجام شود تا بتوانیم راجع به آن اظهار نظر کنیم.
وی با اشاره به اینکه مشهد شهری است که در دورة معاصر اتفاقات زیادی را تجربه کرده است، ادامه داد: گردش و فشار سرمایه در بخش خصوصی بسیار تأثیرگذارتر بوده است. یعنی آنچه میبینیم، نتیجة گردش سرمایه و اجرای پروژههای بخش خصوصی است و شاید اگر مانند خیلی از کشورهای جهان، پیش از اینکه این پروژهها به اجرا درآیند، اجازه میدادیم که نهادهای مدنی، حرفهای و تخصصی راجع به آنها گفتوگو کنند قطعاً نتیجه متفاوت از وضع فعلی بود.
حناچی معماری را ظرف و نشاندهندة آن چیزی دانست که در جامعه در حال روی دادن است و افزود: وقتی درون جامعه متلاطم است، برونداد آن هم نتیجة همان اتفاقاتی است که در جامعه در حال روی دادن است و طبیعی است که در معماری نیز خودش را نشان میدهد. بضاعتی که در کشور وجود دارد بیشتر از کالبدهایی است که در سطح شهر میبینیم. بخشی از این امر به بخش دولتی، به عنوان بدنة کارفرمایی مربوط است و بخشی از آن به بدنة مشاوره که متأسفانه باید عرض کنم در وضعیت خوبی به سر نمیبرد؛ بخشی نیز به بدنة اجرا مربوط میشود یعنی پیمانکاران حرفهای باید بتوانند ایدهها را به درستی اجرا کنند.
اساس نظام فنیاجرایی ما به بازنگری جدّی نیاز دارد
در ادامه ایرج کلانتری ارتباط معماری بنای دولتی با دولت را رد کرد و گفت: ساختمان دولتی را خود وزیر نمیسازد، بلکه پنجاه مهارت و دیسیپلین یکدیگر را پشتیبانی میکنند تا از آن نتیجهای به وجود میآید.
همچنین وی غلبة ارزش درآمد و سود را عامل مضمحلکنندة مسئلة کیفیت دانست و تصریح کرد: تمام کارهای کنونی که بسیار زشت هستند، توجیه اقتصادی دارند. تمام این پروژهها سرمایة بخش خصوصی را جذب میکنند تا پروژهای بسازند و بفروشند که بسیار بیربط اما پردرآمد است. اشکال کار آنجاست که در کشور نظام فنیاجرایی منسجم و یکپارچهای نداریم. شهرداری برای خودش نظاماتی دارد، دولت برای خودش نظاماتی دارد و بخش خصوصی و حوزههای مختلفی که به امر ساختوساز میپردازند نیز هر کدام ساز خودشان را میزنند.
باید مفهوم شهروند را بازتعریف کنیم
سپس هما زنجانیزاده که به عنوان جامعهشناس در این نشست حضور یافته بود، سخنانش را با بازتعریف مفهوم «شهروند» آغاز کرد و گفت: در کشورهای دیگر مفهوم شهروند دربرگیرندة کودک، پیرمرد، پیرزن، زن باردار و انسان معلولی است که در شهر تردد میکند. اما شهر ما نیازها و کمبودهای چنین شهروندی را در حیات خودش به رسمیت نشناخته است. در شهر ما هنوز مفهوم «شهروند» به درستی تعریف نشده است و تا خودم معلولیت را تجربه نکرده بودم، درک درستی از این موضوع نداشتم. نمیخواهم آرزو کنم که تمام مسئولان روزی دچار مشکل جسمی بشوند تا به فکر بیفتند، ولی خواهشم این است که یک بار دیگر در فرهنگ سیاسیمان مفهوم «شهروند» را تعریف کنیم.
وی ادامه داد: در مشهد نیز مانند بسیاری از دیگر شهرها، ساختمانهایی چون دارایی و هلال احمر یا شیر و خورشید با محوریت معمارهای آلمانی ساخته شد. این معماری، فارغ از اینکه مظهر جامعه و نماد تشکیلات اداری باشد، چند نکته را در ساخت خود لحاظ کرده بود. ویژگی نخست آن شرقیغربی بودن ساختمانها بود و ویژگی دیگرش این بود که ساختمانها به سمت مرکز، یعنی حرم ساخته میشدند. ویژگی سوم این بود که چون جمعیت کم و فضا زیاد بود، ساختمانها فضای زیادی اشغال میکردند. اگر شما ساختمان دارایی و شیر و خورشید یا هلال احمر کنونی را نگاه کنید، میبینید فضای زیادی اشغال کردهاند. بعد از این دوره، بنای بانک ملّی ساخته میشود که باز هم همان فضا را دارد و از کنار به بنای دیگری نچسبیده است. به خاطر دارم در سال 1328 که پستخانة مشهد ساخته شد، تشکیلات آن پاسخگوی تمام نیازها بود، اما با توجه به رشد جمعیت به خصوص پس از انقلاب، روند تغییرات متناسب با نیازها سرعت بیشتری گرفت. ده، بیست سال پیش که خواستند ادارة دارایی را بازسازی کنند، دیدند هیچ عیبی ندارد، یعنی پس از گذشت هفتاد، هشتاد سال هنوز با شرایط همخوانی دارد.
این استاد جامعهشناسی دانشگاه فردوسی با اشاره به اینکه در به وجود آمدن چهرة کنونی شهر علاوه بر مدیران، معماران و عوامل دیگر نیز دخیل هستند، گفت: اما نقش تصمیمگیرندة دولت، تعیینکننده است. اگر یک اصل موضوعی به عنوان پایه قرار بگیرد و رفتارهای مدیریتی خودشان را ملزم به پیروی از این اصل بدانند به معضل بیهویتی در شهرها برنمیخوریم. آن اصل موضوعی در شهرسازی این است که شهر زیبا، شهری یکنواخت است. وقتی خیابان احمدآباد را خراب کردند، به شهردار گفتم کاش این قانون را طوری پیاده میکردید که فقط ساختوساز شش طبقه و مثلاً با نمای آجری باشد. در این خیابان طبقات کوتاه و بلند وجود دارد و رنگ نما بسیار به هم ریخته است. این اتفاق، زیبایی شهر را از بین میبرد. درحالیکه در شهری مثل پاریس، بعد از دویست سال هنوز حاکم است. حتی دیوار بیرونی ساختمان را که دیواری قدیمی است، نگه میدارند و بقیه ساختمان را خراب میکنند تا شهر، همان شهر دویست سال پیش باقی بماند.
زنجانیزاده با تأکید بر ضرورت نقد بناهای موجود اظهار کرد: نقد و بررسی پیامدهایی مثبت و منفی بنا را نشان میدهد و از تکرار اشتباهات جلوگیری میکند.
دولت مقصر است؛ اما تنها مقصر نیست
محمّد مقدوری که به عنوان معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری خراسان رضوی در این نشست حضور یافته بود در پاسخ به پرسشی دربارة نقش مدیریت دولتی در ساختوسازهای دولتی گفت: بیتردید بیشترین مسئولیت و تقصیر متوجه مدیریت دولتی است. اما برای مثال در محور بلوار خیام پنجاه یا هشتاد ساختمان دولتی وجود دارد که هر کدام از آنها حتماً مشاور و طراح داشته و سیستم نظارتیای به نام شهرداری بر آن نظارت کرده است. بنابراین عوامل مختلفی دست به دست هم دادهاند. اگر گفتمانی که پژوهشکدة ثامن دنبال میکند، ده یا بیست سال پیش به وجود آمده بود، وضع معماری امروز این نبود. پس همه با هم شریک هستیم. این مطلب را در دفاع از دولت یا مسئولان دولتی عرض نمیکنم، حرف من این است که باید تمام جوانب واقعیتها را ببینیم.
پس از پایان بخش گفتوگوی صاحبنظران، نوبت به طرح پرسشهای مخاطبان رسید که این پرسش سطح گفتوگو در این باب را به ابعاد تازهای از مباحثی همچون مفهوم هویت، نسبت ما با مدرنیته و امکان و امتناع معماری دوره جمهوری اسلامی رساند.