چهارمین نشست گفتمان شهر با موضوع فضاهای چند سطحی در بافتهای زیارتی و تاریخی با تکیه بر تجربه مشهد در 28 بهمن سال 1394 در تالار نور مشهد به میزبانی پژوهشکده ثامن برگزار شد.
بخش نخست این نشست به سخنرانی دکتر لادن اعتضادی استاد معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی، دکتر گیتی اعتماد معمار و شهرساز پیشکسوت دربارة نحوة مواجهه با شهر تاریخیای چون مشهد و توسعة زیرسطحی اختصاص یافت و بخش دوم به صورت گفتوگویی با حضور دکتر مهران علیالحسابی (شهرساز و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران)، دکتر غلام صدیق اورعی (جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد) و مهندس بهاره بزرگمهر (مدیر شهرسازی ادارة کل راه و شهرسازی خراسان رضوی) به بررسی و نقد طرح نوسازی و بهسازی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی گذشت. در ادامه خلاصهای از آنچه در این نشست گذشته است میآید.
با مشهد بیمحابا رفتار نکنیم
لادن اعتضادی دربارة تفاوت شهر تاریخی و شهر باستانی گفت: امروزه شهرهای تاریخی فراوانی در ایران وجود دارد. شهر باستانی عُمر معیّنی داشته و حیاتش به پایان رسیده است؛ در حالی که شهر تاریخی تا به امروز زنده است و حیات خویش را حفظ کرده است و مشهد یکی از این شهرهاست.
وی با اشاره اینکه مداخلات شهری پدیدة نوینی نیست، اظهار کرد: تمام شهرهای تاریخی بنا به شرایطی که داشتند کمابیش مسیر توسعه را طی کردهاند و مداخلات شهری شدید یا خفیفی در آنها اتفاق افتاده است. در سیر تاریخی مشهد اقدامات عمرانی و مداخلات شهریِ بسیاری صورت گرفته است که بارزترین و سنجیدهترین آنها به دورة شاهرخ تیموری مربوط میشود.
استاد معماری دانشگاه شهید بهشتی گفت: در ده سالی که بر تاریخ تحولات شهری مشهد کار کردم، متوجه شدم هر اتفاقی که در گذشتة این شهر افتاده، سنجیده بوده است. حتی در دورة رضاشاه که از آن با عنوان مدرنیزاسیون در ایران یاد میکنیم و آن را دورهای تحمیلی میدانیم و امروز خودمان را از آن نوع سیاستگذاری مبرا میبینیم، توسعة شهری مشهد از منطقی درست و پابرجا برخوردار بوده و از جهات بسیاری شبیه اقدامات شاه عباس در اصفهان است. زیرا زمانی که شاه عباس تصمیم گرفت اصفهان را توسعه دهد تا شهر نوین عباسی را در رقابت با دربار عثمانی به وجود آورد، به بافت تاریخی شهر و حیات جاری در آن هجمه نکرد؛ بلکه طرح توسعة اصفهان را در کنار آن شهر تاریخی پیاده کرد. مشهد دورة رضاشاه نیز از نظر مفهوم و ایده به شیوة اصفهان دورة شاه عباس توسعه مییابد. به این معنا که مشهد جدید در بهترین نقطة ممکن شکل میگیرد و در عین حال با ارتباطات سنجیدهای به مرکز قدیمی شهر پیوند میخورد.
وی افزود: مواجهه با مشهد آدابی دارد که باید رعایت شود. در طراحی شهری باید حرمت مشهد را حفظ کنیم. هر بار که به مشهد میآیم بیشتر برای غربت امام رضا(ع) تأسف میخورم. شهر مشهد چهرهای غریب پیدا کرده است که در شأن مشهد و امام رضا(ع) نیست.
اعتضادی با بیان اینکه مرکز شهرهای تاریخی نوعی موضوع طراحی شهری در حوزة حفاظت و احیاست و نه تخریب و نوسازی، تصریح کرد: هر شهر تاریخی یک مرکز دارد که لزوماً مرکز هندسی نیست و این مرکز عامل حس هویت مردم آن شهر است. در مشهد این مرکز، مرکزی فرهنگی و معنوی است. حال اگر مرکز تاریخی مشهد را از مردم آن جدا کنیم، نه تنها مشهد را بلکه مردم آن را هویتزدایی کردهایم.
برای چه کسانی بهسازی میکنیم؟
گیتی اعتماد، شهرساز و معمار پیشکسوت که دومین سخنران این نشست بود با انتقاد از نحوة نوسازی بافت پیرامون حرم رضوی گفت: متأسفانه در بسیاری از پروژههای بهسازی یا ارتقای کیفی، آنچه در نظر گرفته نشده است، مردم یا ساکنان آن محل هستند. هدف پروژههای بهسازی این است که محله نوسازی، اعیانسازی و مدرن شود، اما حاصل آن رانده شدن ساکنان به محلات دورتر و سکونتگاههای غیررسمی میشود؛ همانطورکه در نمونة نواب نیز این اتفاق روی داده است.
وی با بیان اینکه حرم مطهر رضوی به عنوان یک عنصر شاخص بین المللی و مرکزی مذهبی و زیارتی در سطح جهان، قبل از هر چیز بخشی از شهر مشهد است، افزود: پیش از هر اقدامی در محدودة حرم مطهر، چه در سطح و چه در زیرسطح باید تأثیر آن اقدام بر شهر مشهد بررسی شود.
اعتماد گفت: به نظر من در هیچ یک طرحهای پیش و پس از انقلاب به این موضوع که حرم بخشی از شهری چندمیلیونی است، توجه نشده است. مهمترین موضوع، جمعیت ساکن در این محدوده است. مردم و ساکنانی که در گذشته بخشی از از زندگی، زیارت و حرم را تشکیل میدادند، امروز کجا هستند؟ بنابراین امروز باید به این پرسش پاسخ دهیم که ساکنان این محدوده که زمانی بخشی از زندگی این شهر بودند و حرم بخشی از زندگی آنها بود، اکنون کجا هستند و ساکنان کنونی به کجا میروند؟ به نظر من این موضوع، اصلیترین معیار سنجش موفقیت این طرح است.
موضوع زیر سطحی نوعی رویکرد و ابزار است
در بخش دوم نشست که به صورت گفتوگویی برگزار شد مهران علیالحسابی به عنوان استاد دانشگاه و مشاور عالی در بحث رهباغها دربارة ضرورتهای فنی و اقتصادی موضوع زیرسطحی در مشهد گفت: نمونههای انجامشده در جهان نشان میدهد که موضوع زیرسطحی نوعی رویکرد و در عین حال نوعی ابزار است، پس ما مخیّریم در شرایط گوناگون و بر اساس مسئلهمان به صورتهای متفاوت از آن استفاده کنیم. از این منظر بحث زیرسطحی به بحث تراکم شبیه است؛ به این معنا که اگر بر اساس کار کارشناسی و مطالعاتی درست به کار گرفته شود، میتواند درمان خوبی باشد.
حیات زیر سطحی باید تابعی از حس معنوی مردم از زیارت باشد
در ادامه غلامصدیق اورعی از منظر اجتماعی به موضوع زیرسطحی پرداخت و گفت: اقداماتی که در بافت پیرامون حرم مطهر انجام میشود، اعم از افزایش ارتفاع، زیرسطحی، تجمیع و... تابع مسئله و اهداف ما خواهد بود. حال باید بررسی شود که موضوع زیرسطحی با چه هدفی و مقصدی و برای چه مردمی صورت پذیرفته است؟ اگر در زیرسطحی مردم نتوانند معنای زیارت و ارتباط معنوی را احساس کنند، این ابزار چه فایدهای دارد؟! برای نمونه با توجه به افزایش زائران و برای تأمین نیازهای آنها ظرفیت و مساحت حرم افزایش یافت؛ اما بسیاری از زائران به خصوص مجاوران با حضور در فضاهایی مانند صحن جامع حس زیارت ندارند و با امام خود ارتباط معنوی برقرار نمیکنند. مردم صحن جامع را برای زیارت قبول ندارند و فقط برای نماز جماعت، استراحت و قرار گذاشتن به آنجا میروند. پس اگر تمام زمینهای اطراف حرم را به آن بیفزاییم، نوعی فضای تسهیلاتی ایجاد میشود، اما از نظر مردم حرم و مکان زیارتی نیست.
تبدیل باغراه ها به فضاهای چند سطحی نادرست است
همچنین نسرین بزرگمهر به عنوان مدیر شهرسازی ادارة راه و شهرسازی استان دربارة اقدامات دولت برای جبران این نارضایتیها و تجربیات ناموفق طرح نوسازی بافت حرم و موضوع زیرسطحی اظهار کرد: هنگامی که طرح تفصیلی بافت پیرامون حرم آغاز شد، بر اساس مسئلة فرسودگی، راهکاری انتخاب شد، اما اکنون با گذشت زمان به این نتیجه رسیدیم که باید تغییراتی ایجاد شود و در روند این تغییر با موضوعاتی مانند حیات زیرسطحی مواجه شدیم. حیات زیرسطحی بالذات مفهومی منفی یا ردشده نیست، متروها شکلی از حیات زیرسطحی هستند. اما از نظر ما که متولی نظارت بر طرحهای توسعة شهری هستیم تبدیل باغراههایی که قرار بود تأمینکنندة فضای سبز منطقه باشد، به فضاهای چندسطحی و حیات زیرسطحی نامیدن آن، نادرست است.
چه ضرورتی اتفاق افتاد که مفهوم زیرسطحی به جای اینکه در جای خودش ارزیابی شود، به یکباره به چند طبقه کردن فضاهای سبزی تبدیل شد که تنها فضاهای تأمینکنندة کیفیت محیطی در آن منطقه بود؟! کدام ضرورتها موجب شد موضوع به این سمت برود. تشکیک در این موضوع موجب شد که طرح بازنگری به تصویب شورای عالی معماری و شهرسازی به عنوان عالیترین مرجع برسد و به عبارتی خرد جمعی و همگانی در سطح ملّی آن را نقد کند. چیزی به عنوان حیات زیرسطحی میتواند بسیار مثبت باشد؛ اما چگونگی آن مهم است.
این گفتوگوی چهار ساعته نشان داد که در حوزة شهر به آداب گفت و شنود ویژهای نیاز داریم. امید است این نشستها بتواند فضای تعامل بین شهروندان، حرفهمندان، متخصصان و مسئولان را برقرار کند.