روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۶۰۲ تاریخ چاپ: ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
دنیای اقتصاد، گروه گردشگری- سومین نشست تخصصی «مشهد؛ پایتخت فرهنگی جهان اسلام» با حضور پروفسور عبدالعزیز ساشادینا هفته گذشته برگزار و مباحث مختلفی در آن مطرح شد.
عبدالعزیز ساشادینا اسلامشناس و استاد مطالعات مذهبی دانشگاه ویرجینیاست. زمینههای تحقیق و تدریس او اسلامشناسی به خصوص شیعه، اخلاق زیستی، اسلام در دوران معاصر، دموکراسی و حقوق بشر در اسلام بوده است.در جلسهای که در چهاردهم مهر ماه در پژوهشکده نوینشهر معنوی ثامن برگزار شد، ساشادینا در مورد شهرسازی و پایتخت فرهنگی جهان اسلام صحبت کرد و معتقد بود که برای ایجاد تناسب در ساختوسازهای یک شهر سنتی– مدرن نیاز به روانشناسان و فیلسوفان معماری داریم تا با بهرهگیری از دانش آنان ترکیب درستی از ساختار شهر متناسب با فرهنگ و سنت مردم آن بسازیم. او معتقد بود بهرهگیری از متخصصان این رشته در ساختوسازها همواره از سوی مدیران شهری مورد غفلت قرار گرفته است و هیچ توجهای به آن نمیشود. ساشادینا چالش اصلی در ایجاد یک معماری درست در شهر را تلفیق مدرنیته و فرهنگ سنتی دانست و به نقش مهم روانشناسان معماری اشاره کرد. او این غفلت را آسیب زا دانست و در قسمتی از صحبتهایش با اشاره به آشفتگیهای معماری در شهر مشهد به فرهنگسازی اشاره کرد و امیدوار بود که با فرهنگسازی درست بتوان شهرسازی را به جلو برد و باعث پیشرفت شد. این جلسه فرصتی در اختیارمان قرار داد تا با دکتر ساشادینا گفتوگوی مختصری داشته باشیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
با توجه به انتخاب مشهد از طرف آیسسکو به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال 2017 فکر میکنید این مسأله چه مقدار بر جنبههای معنوی مردم مشهد تاثیر میگذارد ؟
این مسأله خیلی مهم است. من تابهحال فکر نمیکردم که مشهد به عنوان شهر فرهنگی جهان اسلام انتخاب شود. فکر میکردم که این شهر بیشتر برای شیعیان جهان کشش داشته باشد، اما حالا میبینم که میشود این تفکر را وسعت داد و ابعاد دیگر آن را در نظر گرفت. از جهتی در حال حاضر روابط بین شیعه و سنی خوب نیست و از زمانی که داعش به قدرت رسیده، وضعیت بدتر شده است؛ من این مسأله را در عراق هم مشاهده کردم. بنابراین خوب است که فرصتی پیش آمده تا مردم بتوانند به مسأله اتحاد و وحدت کلمه توجه کنند آن هم در زمانیکه داعش به فکر این جداییهاست.
باتوجه به تنهایی انسان مدرن و فشارهای روانی امروزی که «رولو می» در دهه 90 در کتاب «انسان در جست وجوی خویشتن» به آن اشاره کرد، فکر میکنید در ایران و به خصوص مشهد، جنبههای معنوی به کدام سمت حرکت میکند و راه رهایی از مشکلات فوق چیست؟
باید عرض کنم با اینکه فرهنگ انساندوستی در بین ما وجود دارد و از جنبهای به مقوله انسان متعلق به انسان توجه داریم اما در حال حرکت به سمت تنهایی مرد و زن هستیم. وضع زندگی، وضع کار و اقتصاد و همه اینها میتواند منجر به تنهایی انسان امروز باشد. بنابراین این کشور و حتی مردم مشهد هم از این مسأله مصون نیستند، چراکه انسانِ مدرن در شرایط امروز جهان بسیار تنها است لذا باید ساختار شهر و ملزومات آن از جمله بوستان، تفرجگاه و امثال آن بهگونهای باشد که فضای آرامشبخش و مفرحی برای مردم فراهم شود.اینکه چگونه نیازهای درونی انسان را به سوی مسیر درست هدایت کنیم و شهروندان را از منفینگری به سوی مثبتاندیشی سوق دهیم، مساله مهمی است که باید مورد توجه شهردار و مدیریت شهری قرار گیرد.
معمارهای ما به کشورهای مختلفی سفر کردند و آموختند و بعد قسمتی از آن کشور را به اینجا آوردند و اینگونه شد که شهر جنبه پازلگونه پیدا کرد و هر قسمتی از آن به یک شکل درآمد. با توجه به انتخاب
مشهد از طرف آیسسکو و اهمیت آن، فکر میکنید چرا معماری فعلی شهر به این سمت حرکت کرده است؟
معماری شهر مشهد یکپارچه نیست و این مشکل بزرگی است، چون متخصصان مختلف و از کشورهای مختلف، علم و داناییشان را وارد شهر کردند و متاسفانه گفتوگویی با هم انجام ندادند تا بتوانند از اصالت این شهر معنوی حفاظت کنند. از طرفی اصالت شهر مذهبی با معماری خاصی باید انجام بگیرد که تلفیقی از معماری سنتی و مدرن است. اما این متخصصان بدون فکر عمل کردند و به همین دلیل ما دچار مشکلات شدهایم و در مشهد معماریهای مختلفی به چشم میخورد و یکپارچه نیست. عدمدرک اتحاد درونی در فرهنگ ایران توسط متخصصان و توجه نکردن به جنبه درونیِ ایرانی بودن و حفاظت از آن مهمترین مشکلی است که معماری مشهد را به این شکل درآورده است.
آشفتگیهایی در فرهنگ مردم مشهد وجود دارد اما مردم در همین آشفتگی، قوانینی بین خودشان وضع کردهاند و با آن کنار میآیند. راه برونرفت از این آشفتگی را چه میدانید؟
به نظر من دو کار باید انجام شود، در مرحله اول باید قانونگذاری شود تا مردم عادت کنند. در همین آمریکا اگر مردم نمیترسیدند از چراغ قرمز رد میشدند اما چون از جریمه میترسند به قوانین احترام میگذارند. ما هم باید این کار را انجام دهیم.ما در اینجا به یک قانونگذاری خیلی مرتب احتیاج داریم تا مردم بترسند و همین ترس باعث شود تا اشتباه نکنند. من معتقدم که دنیای پیشرفته و متمدن هم به این قوانین نیاز دارد تا نظم و امنیت تامین شود. این مسأله به دلیل اهمیت جان اشخاص اهمیت دارد و باید به آن توجه شود. این آشفتگیهای فرهنگی، ضعف اخلاقیات، قانونشکنی، نبود نظم در شهر، معماری نامتناسب با فرهنگ مردم و فاصله طبقاتی بین اقشار جامعه شهری برازنده مشهد که با وجود حرم مطهر رضوی میتواند پایتخت معنوی جهان اسلام باشد، نیست.
راهحل دوم این است که فرهنگسازی از طریق رسانه صورت بگیرد. البته من برنامههایی در ایران برای این مسأله مشاهده کردم اما باید خیلی بیشتر باشد تا تاثیر گذار باشد. بچهها باید در مدرسه یاد بگیرند و دانشگاه هم نقش مهمی در این فرهنگسازی ایفا میکند تا این بینظمی گسترده اصلاح شود.
در شهرسازی امروز از نظر شما باید به چه مواردی توجه کنیم و به چه چیزهایی نیاز داریم؟
در توسعه یک شهر به جنبههای شهرسازی توجهی نمیشود زیرا شهرسازی در ابتدا فرهنگسازی را طلب میکند و باید ساختوسازها متناسب با فرهنگ مردم شهر باشد. از نظر من باید به چهار نیاز اصلی در شهرسازی توجه شود. اولین نیاز، زندگی کردن و حق حیات است. زندگی کردن امنیت میطلبد. مهمترین و اولین دغدغه انسان این است که بتواند بدون هیچ مشکلی در شهر رفتوآمد کند. دوم، نیاز به محبت است. انسان دوست دارد مردم با او به خصومت و خشونت رفتار نکنند و این خواسته بشر در هر جای دنیا است. سومین نیاز انسان در شهرسازی توجه به یادگیری و آموزش است. همان طورکه علامه طباطبایی در المیزان اشاره کرده است، نفس انسان تمایل به کسب حقیقت دارد. شهرسازی برنامه دقیق میخواهد و نیاز چهارم تمایل انسان به گذاشتن میراث برای نسل بعد است. در ایران به این نیاز خیلی توجه میشود و خانهها را طوری میسازند که نسل بعد هم در همان خانه زندگی کنند؛ در صورتی که در آمریکا چنین نیست و بچهها که بزرگ میشوند آنها را بیرون میکنند بنابراین خانهها طوری ساخته میشوند که در نهایت محل زندگی دو یا سه نفر است که به دلیل همین تنهایی، آمار بیماریهای روانی در آمریکا بالاست. برای تنظیم زندگی، وجود انسجام و نظم در یک شهر بسیار حائز اهمیت است و یک شهر خوب باید چهار نیاز اساسی انسان برای زندگی از جمله نیازهای اجتماعی، فیزیکی، روانی و معنوی را تامین کند.
بهنظر شما مکانهای معنوی در شهرها مهم هستند یا انسانهای معنوی؟
انسانهای معنوی. ساخت ساختمانها، ما را مدرن نمیکند و این طرز تفکر است که ما را مدرن میکند. من انسانمحور هستم. باید به انسان رسیدگی شود. معماری هر چه باشد اگر انسان خوب نباشد هیچ فایدهای ندارد.انسان امروز تنهاست و به محبت نیاز دارد. انسان امروز به کمک مالی نیاز دارد. جوان امروز خیلی چیزها از ما میخواهد اما ما خیلی کم به نیازهایش توجه میکنیم و برای همین نارضایتی نشان میدهد و این باعث میشود جوان امروز شهرش را دوست نداشته باشد.
توجه نکردن به سنتها در ساختوساز و معماری و تکیه بر جنبه کاسبکارانه، ناامنی ذهنی برای مردم بهوجود آورده است و ما از جهتی به دنبال هویت خود هستیم. میبینیم که خاطرات و هویت ما با تخریب بناهای قدیمی مشهد در حال از بین رفتن است و چیزی برای آیندگان باقی نخواهد ماند.بهنظر شما راه چاره چیست؟
ما باید افرادی را داشته باشیم تا این موارد را ثبت کنند تا بماند و مدام مطرح شود. ایرانیهایی که در آمریکا هستند خاطرات را برای بچههایشان مینویسند و حتی هزینه میکنند تا خاطرات را جمع کنند. ما باید برای «فرهنگسازی مهم اطلاعاتی» سرمایهگذاری کنیم. ما باید هدف میراث گذاشتن را در برنامههای خود داشته باشیم. میراث فقط با نوشتن به دست نمیآید. امروز امکانات فراوان است. بنده عرض کردم در آزمایشگاه دانشگاه ویرجینیا مسجد ساختهاند تا دانشجو بتوانند آن فضا را احساس کند. در اصفهان هم من دیدم که کافههای سنتی وجود دارد که نسل بعدی متوجه شود چه امکاناتی در گذشته وجود داشته است. از طرفی باید توجه داشته باشیم که در چه شهری ساختوساز انجام میدهیم. ترکیب حرم مطهر رضوی با برجهای سبک غربی که اطراف آن را فراگرفتهاند، بیتناسب و ناهمگون است. معماری و ساختوساز در شهر مشهد باید بهگونهای باشد که با شاخصهای معماری یک شهر سنتی و مقدس همخوانی داشته باشد.