خبرگزاری ایسنا- کد خبر: 94072516480- شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴
سارا شریعتی معتقد است: گفتوگوی دین و هنر لازمه تبدیل لامکانها به مکانی برای زیست مشترک شهری است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه خراسان رضوی، این جامعهشناس که در پژوهشکده شهر معنوی ثامن سخن میگفت، اظهار کرد: امن روی شهر کار نکردهام و بهدنبال مسائل خودم هستم و در این میان نسبتی با شهر برقرار میکنم. در واقع، شهر از طریق مفهوم مکان به مطالعات جامعهشناسی وارد میشود و در مقابل مکان، مفهوم لامکان یا ناکجاآباد را داریم که به تمام نقاط از مکانها و نقاط شهر میگویند که فقط محل عبور ما هستند، چه این عبور خیابانها باشد و چه راهروی خانهها.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بحثی داریم به نام مکانهای حافظه در جریان، در واقع در غرب و فرانسه که من سالها در آنجا زندگی کردهام در کنار جادهها و خیابانهای شهر، ابژههای حافظه وجود دارند که حافظه تاریخی آن شهرند. میلههایی در پاریس نصب شده که در نقطهای است که یک فرانسوی شهید شده و در کنارش یک دسته گل گذاشته شده به یادبود آن شهید تا شهر به یک مکان حافظه تبدیل شود. درباره شهر مهم است که بدانیم چگونه میشود مکانها را قابل زیست کنیم؟ در پاسخ باید گفت، باید بهسراغ ابژهها و المانهایی رفت تا باعث شوند که لامکانها را در شهرها قابل زیست کنیم.
شریعتی اظهار کرد: مثلا مترو تهران یا راهآهنهای ما لامکان هستند، چون ما آنجا متوقف نمیشویم و در حال گذر هستیم و خود آن مکان برایمان موضوعیت ندارد. البته میتوان این لامکانها را به مکان زیست تبدیل کرد و از لامکان درآورد.
وی بیان کرد: آنچه آندره مالرو - نویسنده، منتقد ادبی و وزیر فرهنگ دوگل - در رابطه با شهر مطرح کرد، دموکراتیزاسیون فرهنگ در شهر بود. به این معنا که باید تمام شهر را بهنحوی فرهنگی کرد تا کسی که حتی در خانواده فرهنگی به دنیا نیامده با این فرآیند به فرهنگ رو آورد. ما نیز در شهرهایمان باید همین سیاست را در پیش بگیریم. حالا بحث اینجاست که نقش هنر و دین در تبدیل این لامکانها در شهر به مکانی برای زیست شهری چه میتواند باشد؟
شریعتی گفت: من برای کارهای مطالعاتی جامعهشناسی تشیع که از پروژههای مطالعاتی من است، بسیار به قم سفر میکنم و به مدارس علمیه رفتوآمد دارم و با طلاب و حوزویان ارتباط دارم. اساسا وقتی شما به مدرسه فیضیه میروید یک جهان میبینید و وقتی به یک کافیشاپ بسیار مدرن در بالای تهران میروید به جهان دیگری وارد میشوید.
او در اینباره اعتقاد دارد: این دو جهان هیچ نسبتی نتوانستهاند با هم برقرار کنند و تا زمانی که این دو زیست جهان در ایران نتوانند با هم گفتوگو کنند، ما قادر نیستیم لامکانها را به مکانی برای زیست مشترک تبدیل کنیم.