دکتر جبار رحمانی (مردم‌شناس)در نشست «تاثیر تحولات مناسک عزاداری محرم بر هویت شهری» مطرح کرد:محرم؛ نقطه بازگشت به هویت واقعی

  • چاپ
  • ایمیل
  • دسته : اصلی ,
  • منتشر شده در :
  • آخرین به روز رسانی در :

روزنامه شهرآرا- چهارشنبه 27 آبان- شماره 1849- صفحه 6

«آنچه ما در ایران و در دوماه محرم و صفر مشاهده‌می‌کنیم نمونه بارزی از آنچه شرح آن رفت است. ما در این ماه‌ها به‌خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا می‌بینیم که افراد به نقطه صفر و درواقع هویت واقعی خود بازمی‌گردند. هرکسی به هیئت و یا مسجدی که متعلق به هویت‌اش است می‌رود. حتی در این روزها مهاجرت نیز بسیار صورت‌می‌گیرد. افراد به شهرها و روستاهای خود بازمی‌گردند تا نشان‌دهند که به کجا تعلق دارند.»

 

نقطه بازگشت به هویت واقعی

این‌ها بخشی از صحبت‌هایی است که دکتر رحمانی در نشست «تاثیر تحولات مناسک عزاداری محرم بر هویت شهری» که چندی قبل در پژوهشکده‌ثامن برگزارشد بیان‌کرده‌است که درادامه، مفصل آن را می‌خوانید. دکتر جباررحمانی که فارغ‌التحصیل رشته مردم‌شناسی است هم‌اکنون عضو هیئت‌علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی‌اجتماعی وزارت‌علوم و مدیرگروه مطالعات فرهنگی این پژوهشکده می‌باشد. تخصص و علایق پژوهشی او در حوزه‌های فرهنگ و اسطوره در ایران شیعی، انسان‌شناسی تشیع و مردم‌نگاری و مردم‌شناسی است. کتاب «تغییرات مناسک عزاداری محرم» که به انسان‌شناسی مناسک عزاداری محرم می‌پردازد از جمله کتب مشهور این استاد دانشگاه می‌باشد.

 

آیین عزاداری‌ها در طول تاریخ از «کنترل» در گریز بوده‌است

در چند دهه اخیر نهادهای قدرت، ساختار و نهادهای رسمی سعی و تلاش بسیاری برای کنترل و هدایت مناسک و آیین‌های مذهبی و عزاداری کرده‌اند، اما یکی از موضوعاتی که باعث‌می‌شود عزاداری‌ها ازهم‌فروپاشد همین کنترل و هدایت آن‌هاست؛ چراکه ذات و فطرت عزاداری با کنترل مغایر است و نمی‌توان به آن الگوی یکسانی را تحمیل‌کرد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که می‌توان برای مناسک عزاداری عنوان‌کرد ازکنترل‌گریزان‌بودن آن‌هاست. در طول تاریخ، ما بارها شاهد بوده‌ایم که افراد و یا نهادی سعی در کنترل آن داشته‌اند اما این مناسک از این نیروها و افراد همواره درحال فرار و گریز بوده‌اند. به‌عقیده‌من باید اجازه بدهیم هرفردی با هر تیپ و ظاهری که دارد در این مناسک حضورپیداکند و به آن عالم قدسی که مدنظرش است متصل شود، چراکه عزاداری در درون جامعه خود را نشان‌می‌دهد و کار خودش را می‌کند. نهادهای قدرت و سیاست و حتی علما نباید در این امر تسلطی داشته‌باشند، چراکه عزاداری‌ها با روح و زندگی مردم جامعه پیوندخورده‌اند و زندگی اجتماعی آن‌ها را کنترل می‌کند.

 

هیئت، خلاقیت عالم تشیع

از دهه۴٠ که اصلاحات ارضی شروع‌شد (درست ٨٠سال قبل) سیلی از مردم به شهرها مهاجرت‌کردند و ساختارهای سنتی متحول‌شد. مردم در این زمان از لحاظ هویتی دچار بحران شدند و همین موضوع زمینه‌ساز جریان‌های مذهبی جدیدی شد، چراکه مردم فقط از این طریق می‌توانستند خود را تخلیه کنند. به‌همین‌خاطر در سال١٣٠٩ برای نخستین‌بار، هیئت که پدیده‌ای مدرن است (و برخلاف باور عموم که فکرمی‌کنند که این گردهمایی که امروزه به‌نام هیئت مشاهده‌می‌کنیم از سال‌ها قبل وجودداشته‌است) شکل گرفت. البته ما قبل از این تاریخ، اجتماعات بزرگ عزاداری را داشته‌ایم و این اجتماعات بسیار ریشه‌دار هستند اما هیئت به این شکلی که درحال‌حاضر شاهد آن هستیم پدیده‌ای جدید و نوین است که از سال١٣٠٩ و در شیراز شکل‌گرفته‌است. درواقع هیئت‌ها خلاقیت جهان شیعه هستند که امیدواریم بتوانیم این خلاقیت را به‌همین‌شکل نگه‌داریم و برای آیندگان نیز به میراث بگذاریم. درواقع این هیئت‌ها شبکه‌ای از افراد را به‌هم متصل‌می‌کند. درهیئت‌ها الزامی برای اینکه افراد یک‌محله در آن جمع‌شوند وجودندارد و حتی امکان‌دارد افرادی که به هیئت‌ها می‌روند ارتباط خانوادگی نداشته‌باشند.

 

عزاداری مجموعه‌ای از خرده‌فرهنگ‌هاست

جامعه از خرده‌فرهنگ‌ها تشکیل‌شده‌است و هویت شهرها نیز از همین خرده‌فرهنگ‌ها نشئت‌می‌گیرد. در سیستم‌های شهری، آنجایی که تشیع در اقلیت است، وجه‌تمایز تشیع از غیرتشیع برگزاری آیین عزاداری است. ساختار اجتماعی از دوتیپ حیات می‌گیرد: در تیپ اول همه انسان‌ها با هم برابرند و در آن، مردم برای رفع منافع مادی و زندگی روزمره خود دورهم جمع‌نمی‌شوند بلکه برای خلوص‌نیت می‌آیند و سلسله‌مراتب رعایت‌نمی‌شود، در حالی که در تیپ دوم با زندگی روزمره مردم سروکار داریم و هرکسی به‌دنبال رفع نیاز مادی و حتی معنوی خود است. در این تیپ روابط قدرت شکل‌می‌گیرد و نظام سلسه‌مراتب به‌شدت رعایت‌می‌شود. این‌همه درحالی است که این دوتیپ درون جامعه زندگی‌می‌کنند و زندگی اجتماعی را شکل‌می‌دهند و نمی‌توان یکی از این دوتیپ را انتخاب‌کرد؛ اما نباید فراموش‌کرد که این دوتیپ وابسته به تمایلات خود هستند؛ زیرا افراد باتوجه‌به تمایلی که دارند در این مناسک و آیین‌ها حضورپیدامی‌کنند. درواقع آن‌ها باتوجه‌به خواسته خود به جایی می‌روند که بتوانند به آن عالم قدسی مدنظر متصل‌شوند.

 

در ماه محرم افراد به نقطه‌صفرخود بازمی‌گردند

آنچه ما در ایران و در دوماه محرم و صفر مشاهده‌می‌کنیم نمونه بارزی است از آنچه گفته‌شد. ما در این ماه‌ها به‌خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا می‌بینیم که افراد به نقطه صفر و درواقع به هویت واقعی خود بازمی‌گردند. هرکسی به هیئت و یا مسجدی که متعلق به هویت‌اش است می‌رود. حتی در این روزها مهاجرت نیز بسیار صورت‌می‌گیرد. افراد به شهرها و روستاهای خود بازمی‌گردند تا نشان‌دهند که به کجا تعلق‌دارند.

 

مناسک عزاداری را نباید بسط داد

در مراسم عزاداری و آیین‌های مذهبی مهم این است که عزاداری فراتر از امری مذهبی است و بحث‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... نیز در آن نمایان می‌شود. این‌همه درحالی است که تشیع از آیین‌های مذهبی و مناسک عزاداری تغذیه‌می‌کند.

 

تشیع از عزاداری تغذیه می‌کند

 

آنچه در عزاداری‌ها و مراسم مذهبی عنوان می‌شود فقط یک گفتار کلیشه‌ای نیست، بلکه عزاداری از آنجایی معنا می‌گیرد که تشیع از آن تغذیه‌می‌کند. تجربه در عزاداری نشان‌داده که افراد شیعه در این مراسم وقتی به حظ مذهبی و قدسی خود رسیدند به شادی و نشاط دست‌می‌یابند و به‌همین‌خاطر است که ما می‌بینیم بعداز این مناسک، افراد باهم شوخی‌می‌کنند و حتی با صدای بلند می‌خندند. این نشانگر این است که آن فرد به معنویاتی که می‌خواسته رسیده و حال به دنیای واقعی خود برگشته‌است. درواقع هدف عزاداری هم همین است. آنچه ما در ایران اشتباه‌می‌کنیم این است که سعی داریم این مناسک را گسترش دهیم درحالی‌که ذات این مراسم محدود است؛ یعنی زمانی دارد و اگر بیش‌ازحد به مردم این مراسم محتوا و تغذیه خورانده‌شود به‌نوعی ازسوی آن‌ها پس‌زده‌می‌شود.

 

عزاداری سنگر تشیع است

همانطور که اشاره شد، تشیع از عزاداری تغذیه‌می‌کند و اگر این مراسم نباشد تشیع از غیرتشیع متمایز نمی‌شود. کارکرد دیگر عزاداری این است که تشیع در آن سنگر می‌گیرد. تجربه نشان داده هرزمان تشیع در جایی که در اقلیت است عزاداری را ازدست‌داده، یا به سمت دین دیگری کشیده‌شده و یا بی‌دین‌وهویت شده‌است.

به‌عقیده‌من اگر شیعه نتواند سنگر خود که عزاداری و هیئت است را حفظ کند، ازهم می‌پاشد و حتی اگر سیستمی هم آن را کنترل نکند اما با اختلالی که در آن به‌وجودمی‌آورد باعث فروپاشی آن می‌شود. عزاداری را فقط باید از طریق مردم کنترل‌کرد چراکه این خودمردم هستند که عزاداری را تعدیل‌می‌کنند. حتی اگر علما هم قصد کنترل و هدایت آن را داشته‌باشند، باید به درون مردم بروند، نه اینکه با اضافه‌کردن نهاد بخواهند این‌کار را انجام بدهند. نهادها باید برای مردم و هئیت‌ها امنیت را فراهم‌کنند و مسیرهای رفت‌وآمد آن‌ها را کنترل‌کنند.

 

عزاداری روح شیعه را بازتولید می‌کند

از اهمیت مناسک عزاداری همین را بگویم که این اجتماعات و مناسک در شکل‌های مختلفی که برگزار می‌شود می‌تواند مکانی باشد برای اینکه روح و جسم شیعه را در کنار فرهنگ و اجتماعات بازتولیدکند. در دنیای مدرن امروز، نه دشمن خارجی، بلکه دشمنان به‌ظاهردوست قصد خنجرزدن دارند. ما نباید از این حقیقت غافل شویم و به‌دنبال دشمن خارجی باشیم.

 

از عزاداری ها تقدس زدایی نکنیم

روزگاری بود که اسماء مبارکه را از سربرگ نامه‌ها و برگه‌های اداری جدامی‌کردند و یا مردم هرجایی که نان روی زمین می‌دیدند از روی زمین برمی‌داشتند و بااحترام با آن برخوردمی‌کردند، اما درست از زمانی که این نامه‌ها و نانوایی‌ها زیاد شد، مردم دیگر حساسیت خود را ازدست‌دادند. درخصوص مراسم عزاداری نیز همین است. اگر این مناسک بیش‌ازاندازه به زندگی روزمره مردم نزدیک شوند، دیگر امرقدسی‌بودن خود را ازدست‌می‌دهند، چراکه وقتی امرقدسی در دسترس و در مفهوم عام قرار بگیرد دچار تقدس‌زدایی می‌شود.

 

سیاست صداوسیما غلط است

موضوعی که نباید فراموش‌کرد و گفتن آن بسیار ضروری به‌نظر می‌رسد این است که حضور تمام ادیان همانند زرتشتی‌ها، ارامنه و حتی یهودیان در این مراسم‌ها بود و واقعا یکی از کارکردهای عزاداری پیوند تمام جامعه باهم بود و همه آزادانه حق‌حضور داشتند و خود را جزوی از جامعه می‌دیدند.

البته این یکی‌از نقاط مثبت عزاداری است که همه آدم‌ها را به خود جذب‌می‌کند و می‌‌تواند کل جامعه را با همه تکثر، در خود ادغام‌کند، اما درست از زمانی که سیستم شهری تصمیم‌گرفت بعضی از افراد و گروه‌ها را نادیده بگیرد، تفرقه ایجادشد.

وقتی صداوسیما در شبکه رسمی خود یک مراسم خاص را به‌صورت مفصل نشان‌می‌دهد، به‌نوعی آن را تاییدمی‌کند و سایر مراسم‌ها را درحد چندثانیه نشان‌می‌دهد، درواقع آن مراسم‌ها را بی‌اهمیت می‌داند. همین امر باعث سرخوردگی هیئت‌های شهرستانی می‌شود. این امر در درازمدت به‌نفع این مراسم نیست، چراکه شهرستانی‌ها تصورمی‌کنند کاری که می‌کنند بی‌اهمیت است و کار عبثی انجام می‌دهند، درصورتی‌که کار اصلی را آن‌ها انجام می‌دهند و باید آن‌ها موردتشویق قرار بگیرند.

 

آیا عزاداری باید یک شکل باشد؟

ماجرا از پخش تلویزیونی حسینیه اعظم زنجان کلیدخورد. مسئولین استانی که اجتماع پرشکوه و عظیم مردم زنجان را دیدند ناگهان به‌فکرافتادند که چرا مراسم شهر ما به این عظمت نباشد؟ یکی‌از مسئولین استانی به‌صراحت گفت که اگر مردم اصفهان مثل زنجانی‌ها در یک‌جا جمع‌شوند رسانه‌ها هم بهتر می‌توانند عزاداری را انعکاس‌دهند!

 

برای چه عزاداری می کنیم؟

دقیقا پرسش همین‌جا شکل‌می‌گیرد. ما برای‌چه عزاداری می‌کنیم؟ دستگاه‌های دولتی به‌خصوص آنانی که متکفل فرهنگ این مرزوبوم هستند مدت‌هاست به درد آمارزدگی گرفتارآمده‌اند و به عدد و بیلان‌کار بیش‌ازهمه نیازدارند. کمیت برای‌شان بتی شده که کیفیت را به پای‌اش قربانی‌می‌کنند. اکنون در خیال آن هستند که این آسیب فرهنگی که چون موریانه برنامه‌های فرهنگی را از درون تهی‌کرده، به عزاداری امام‌حسین(ع) سرایت‌دهند.

 

آیامراسم عاشورا هم کنترل می‌شود؟

از وجه دیگری هم می‌توان مسئله را نگریست. جامعه‌ای که بر اساس علم مدرن سامان‌یافته نیز به‌ناچار خصلت نظام‌مندی و سامان‌یافتگی را به‌ارث خواهدبرد. دولت مدرن نیز همه‌چیز را به کنترل خواهدکشید. از آنجایی که معمولا دولت‌های مدرن ماهیتی سکولار یافته‌اند، شهروندان آزادی‌های فردی بسیاری خواهندیافت و از قید سنت‌های دینی و عرفی رهایی می‌یابند، اما درعوض در حیطه‌های اداری و سیاسی ناچار به تبعیت از اصول نظام‌مندی علم‌مدرن خواهندبود. مدرنیته میل افسارگسیخته‌ای برای به افسارکشیدن همه‌چیز دارد. می‌کوشد همه‌چیز را به‌نظم کشد. دولت مدرن میل دارد همه‌چیز را به مهمیز کشد و مهارکند. دولت ایران دولتی درمسیرمدرن‌شدن است و ناخواسته پایبند اقتضائات دولت‌های مدرن. چرا مراسم عاشورا از کنترل و مهمیزش خارج باشد؟ باید مهارش را به‌دست‌گرفت.

 

دولت ایران و سودای یکپارچگی هیئت‌ها

خصلت به‌مهمیزکشیدن برای دولت مدرن اثر مهم دیگری دارد و آن ترجیح یکسانی و یکپارچگی بر تنوع و گستردگی است. برخی دولت‌های نوین جهانی که مرزهای مدرن را درنوردیده و به فرامدرن گام‌نهاده‌اند به ستایش تنوع روی آورده‌اند، اما دولت مدرن ایرانی هنوز در سودای یکسان‌سازی و یکپارچگی است. خواه‌ناخواه برخی شیوه‌های سنتی عزاداری رنگ می‌بازند. دست‌کم در شهر ما سبک عزاداری متفاوت بود. الآن همه داریم حاج‌منصوری عزاداری‌می‌کنیم.

 

مجالس کوچک و بقای سنت عاشورا

بسیاری از ما آنچه که از حسین و قیام‌اش فراگرفته‌ایم را مدیون جلسات خانوادگی یا مراسم کوچک هیئت محلی هستیم. صفا و صمیمیت و رفاقت این مجالس کوچک خود عاملی است در بقای سنت عاشورا در تاریخ شیعه. هنوزکه‌هنوزاست مسجد محله ماوایی است برای دیدار با دوستانی که با آن‌ها هیئتی شدیم؛ مضاف بر آنکه تنوع موجود در شیوه‌های عزاداری طیف‌های وسیعی از سلایق را پوشش‌می‌دهد، اما تبدیل عزاداری‌های سنتی کوچک به نمایش‌های عظیم تبلیغاتی که مشروعیت‌ساز هم قلمداد می‌شوند با ازبین‌بردن خرده‌مراسم‌ها به‌تدریج به فاصله‌گرفتن نسل جوان از عزاداری منجرخواهدشد؛ چراکه عامل صفا و صمیمیت و رفاقت کم‌رنگ‌تر می‌شود.

بگذاریم هیئت‌های مذهبی به سبک سنتی خود با حفظ تفاوت‌ها و تنوع‌ها و در همین قامت کوچک به حیات ادامه‌دهند. فراموش نکنیم کوچک زیباست و تنوع پسندیده است.