مشهد؛ از تجربه‌های فرهنگی تا اقتصاد سیاسی جدید

  • چاپ
  • ایمیل
  • دسته : اصلی گفتمان شهر ,
  • منتشر شده در :
  • آخرین به روز رسانی در :

گزارش نخستین نشست گفتمان شهر با حضور هادی خانیکی و عباس کاظمی
مشهد؛ تجربه‌های فرهنگی و فضاهای گمشدة اجتماعی
نخستین نشست از سلسله نشست‌های گفتمان شهر، در تاریخ بیست‌وششم آذرماه 1394 با حضور دکتر هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه و دکتر عباس کاظمی، عضو هیئت علمی پژوهشکدة مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در پژوهشکدة ثامن برگزار شد.
هادی خانیکی که نخستین سخنران این نشست بود، سخنانش را با شعری از ایرج میرزا دربارة خراسان آغاز و پیشنهاد کرد که وجهی از گفت‌وگوهای پژوهشکده در زمینة شناخت ویژگی‌های مشهد با رویکرد «نگاه از درون» انجام شود و نحوه‌های زیستی را که در گذشته در این شهر وجود داشته است، تدوین و بررسی کند.
وی با بیان اینکه نگاهش به شهر کاملاً از منظر ارتباطات است؛ چراکه نه شهرسازم و نه معمار، افزود: برای من که در حوزة ارتباطات فکر و کار می‌کنم، مسئلة گفت‌وگو جدّی است. زیرا معتقدم گمشدة شهر ایرانی، مسئلة ارتباطات انسانی است و متأسفانه امروز بیش از ارتباطات انسانی در شهر به فیزیک شهر توجه می‌کنیم.
استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه با اشاره به اهتمام جدی پژوهشکدة ثامن به موضوع انتخاب مشهد به عنوان «پایتخت فرهنگی جهان اسلام» در سال 2017 گفت: در زمینة انتخاب مشهد به عنوان پایتخت فرهنگ اسلامی نگرانی‌هایی وجود دارد؛ از جمله اینکه در قیاس با کاری که در اروپا انجام می‌شود، نوعی بی‌نظمی و شتاب‌زدگی در اجرای پایتخت‌های فرهنگی جهان اسلام وجود دارد. در انتخاب پایتخت فرهنگی اروپا، آنها می‌دانند که پایتخت فرهنگی بر اساس چه شاخصی انتخاب شده است و چه کارهایی باید انجام دهند، اما ما هنوز نمی‌دانیم پایتخت فرهنگی را براساس کدام شاخص مدنظر آیسسکو معرفی ‌کنیم. به همین دلیل است که در انتخاب ایده‌ها، سیطره با پروژه‌های فیزیکی و کالبدی است و بیشتر به ظاهر و آراستگی شهر توجه می‌شود تا ارتباطات انسانی.
وی با انتقاد از بی‌توجهی به تجربه‌های مدنی در شهر و غفلت از وجه تاریخیِ مشهد اظهار کرد: در تلاش‌هایی که برای مشهد به عنوان پایتخت فرهنگی انجام می‌شود، باید نسبت مشهد امروز با شهری که امام رضا در آن محوریت دارد، برجسته شود.
خانیکی ادامه داد: علاوه بر نقش امام رضا(ع) به عنوان امام یا معصوم، باید به نقش ایشان در خلق گفت‌وگوهای میان‌فرهنگی و میان‌تمدنی نیز توجه کرد.
وی توجه به مشهد به عنوان شهری در ایران‌شهر را سومین دغدغه‌ای مهم دانست و افزود: پرسش این است که مشهد در کجای تمدّن ایرانی، تحت عنوان خراسان بزرگ قرار دارد.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات بر ضرورت تعیین جایگاه مشهد در تاریخ معاصر کشور تأکید کرد و افزود: از مشروطه تا کنون مشهد در فضای سیاسی و اجتماعی ایران نقش مهمی داشته است و با این دیدگاه که مشهد ضد فلسفه است و چون ضد فلسفه است، ضد تفکر است و در نتیجه مهدی برای داعشی‌گری شیعی است، کاملاً مخالفم.
وی با تأکید بر اینکه مشهد به عنوان دومین کلان‌شهر مذهبی جهان اسلام و شهری جهانی باید نسبت خود را با زائران متنوع و غیرایرانی‌اش تعیین کند، اظهار کرد: باید مشخص کنیم که با کدام الگو می‌خواهیم وضعیت مطلوب و نامطلوب مشهد را مطالعه کنیم. الگوی اوّل، الگوی آرمان‌شهری است که در اندیشة ایرانی مطرح است و مشهد هم از آن مستقل نیست؛ فقط به دلیل مذهبی بودن مشهد تا حدی تغلیظ می‌شود. الگوی دوم آرمان‌شهر باید از دل الگوهای جهانی بیرون کشیده شود.
خانیکی با بیان اینکه شهر بیش از آنکه ساختی کالبدی باشد، زبانی گویا و پرتحرک و نوعی بازنمایی‌ از رابطة مردم و حکومت و نحوة سامان دادن زندگی جمعی است، گفت: در تعریف مشهد نوعی ابهام، چندپارگی و نبود تقارن وجود دارد؛ زیرا مشهد سرشار از تعارض‌های درونی و بیرونی است. اگر نشانة اصلی مشهد را که حرم حضرت رضا است، نادیده بگیریم سایر قسمت‌های مشهد چه نسبتی با این مرکزیت دارند؟! مشهد ترکیبی از تمام فضاهاست که از حالت دوقطبی خارج شده‌اند و به جای دوقطب مدرینته و سنت یا زندگی مقدس و فضای عرفی که در برابر هم قرار داشت، زندگی در فضایی متکثر، چندقطبی و تکه‌تکه دیده می‌شود که عوالم چندوجهی، اما نامتجانس و نامنسجمی دارد.
وی به تجربة نسلی خودش در مشهد اشاره و اظهار کرد: مشهد در گذشتة نه‌چندان دور با وجود تمام تحولات کالبدی و شتاب برای مدرن شدن، فضایی برای گفت‌وگو و نوعی مقاومت در حوزة عمومی و فضای انسانی داشته است؛ اما امروزه با غیبت یا ضعف این حوزه‌های عمومی مواجه هستیم. به همین دلیل تحولات فضای کالبدی شهر با شتاب روزافزونی فضاهای سنتی و فرسوده را تخریب می‌کند. بنابراین هم به دلیل هجوم عوامل مدرن‌شدن یا شهری شدن، مثل رشد حاشیه‌ها و هم به دلیل شکاف‌هایی که با گذشتة تاریخی و تمدنی شهر به وجود ‌آمده است، مرتباً با ضعف و محو فضاهای ارتباطی و گفت‌وگویی در شهر مشهد مواجه هستیم. به طور خلاصه اگرچه شهر در حال رشد کردن و مدرن شدن است، مدام از روح و فضای شهری خودش فاصله می‌گیرد.
مشهد و چالش اقتصاد سیاسیِ زیارت و اقتصاد سیاسی جدید
در ادامة این نشست عباس کاظمی سخنان خود را این گونه آغاز کرد: درک امروزه من از مشهد، امام رضا و پیرامون آن کاملاً با درکی که در پنج سالگی از این محیط داشتم، در تضاد است. اکنون پول در شهر، حرف اوّل را می‌زند. ساختمان‌های عظیم نشانة جابه‌جایی‌های عظیم مالی هستند؛ بزرگی حرم بیش از آنکه عظمت معنوی را القا کند، نشان می‌دهد پول‌های بسیاری در این مکان نهفته است. به نظر می‌رسد شکل خاصی از سرمایه‌داری در حال بلعیدن شهر است. هر چقدر این شهر بزرگ می‌شود، به همان نسبت معصومیت از آن گرفته می‌شود.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی در ادامه به رویکردهای ممکن برای مطالعة مشهد با تأکید بر موضوع زیارت اشاره کرد: نخستین رویکرد، رویکرد «مصرف فرهنگی» است. براساس این رویکرد وقتی مصرف‌کننده، کالایی مصرف می‌کند، به نحوی نیز آن را تولید می‌کند و با آن رابطه‌ای یک‌سویه ندارد. در رویکرد مصرف فرهنگی باید دقت کنیم که تمام بیست میلیون نفری که به مشهد می‌آیند شهر و امام رضا(ع) را به صورت یکسان نمی‌خوانند و مصرف نمی‌کنند. نسل پدربزرگ من مشهد را با ابژه‌هایی تعریف می‌کرد و من با ابژه‌های دیگری و شاید فرزند من نیز مشهد را با شاندیز، پارک آبی و امام رضا(ع) تعریف کند. 
رویکرد دوم، رویکرد «بازنمایی» است؛ یعنی مشهد در رسانه‌ها چگونه بازنمایی می‌شود. رویکرد سوم، رویکرد «اقتصاد شهر و اقتصاد زیارت» است که با «اقتصاد سیاسی شهر» متفاوت است. پیچیدگی‌های بزرگی مانند حاشیه‌نشینی‌ها، مهاجرت، جذب عظیم نیروی کار، ساختمان‌های بلندمرتبه و... در شهر روی داده است و پرسش این است که این رویدادها تا چه حد تحت تأثیر جریان زیارت شکل گرفته است و چقدر منابع مالی بر مبنای زیارت جذب شده است.
رویکرد چهارم، رویکرد «سیاست‌گذاری در باب زیارت و توریسم» در شهر است. بخش عمده‌ای از گسترش شهر تابع سیاست‌هایی است که نهادهایی مانند شهرداری و آستان قدس طراحی کرده‌اند. بنابراین مطالعة اسناد فرادستی و سیاست‌های مدون و غیرمدون و بررسی جهت‌گیری‌های آدم‌های ذی‌نفوذ و تأثیرگذار و طرح‌های گسترش برنامه‌های شهری در مطالعة شهر و زیارت بسیار مهم است.
رویکرد آخر که بسیار بر آن تأکید دارم، رویکرد «اقتصاد سیاسی شهر و زیارت» است. با توجه به شناختی که از مشهد دارم به نظرم می‌رسد دو نوع اقتصاد سیاسی در شهر وجود دارد. اقتصاد سیاسی نوع اوّل که حول حرم شکل گرفته است و آستان قدس آن را مدیریت می‌کند و اقتصاد سیاسی نوع دوم که حول خرید و مراکز خرید و تفریح شکل گرفته است و سرمایه‌داران آن را مدیرت می‌کنند. در واقع نوعی دوگانه وجود دارد که هرکدام پیامدهای خاص خودش را به همراه می‌آورد.
وی با تبیین اینکه منظور از اقتصاد سیاسی فضا یا مکان این است که هر فضا یا مکانی بر سیاست‌های خاصی مبتنی است و قدرت خاصی را به شکل آشکار و پنهان بر افراد تحمیل می‌کند، گفت: وقتی وارد حرم می‌شوید فضا خودش را بر شما تحمیل می‌کند و بر شما تأثیر می‌گذارد، حتی اگر فردی مذهبی نباشید. البته درجة تحمیل و تأثیر فضاها با یکدیگر متفاوت است. هر فردی می‌تواند به حرم مطهر امام رضا بیاید و زیارت کند، اما نه به هر شکلی که می‌خواهد؛ برای نمونه خانم‌ها باید چادر پوشند. پس فضا قواعد خاص خودش را حتی به شکل نانوشته بر حاضران تحمیل می‌کند.
کاظمی ادامه داد: در اقتصاد سیاسی زیارت می‌آموزیم که نوعی زنجیرة به هم پیوسته وجود دارد. برای مثال بازار رضا زنجیرة کوچکی از دستگاه عظیم زیارت است و با خرید سوغاتی از آن، تجربة زیارت تکمیل‌ می‌شود و در تقابل با زیارت نیست. بنابراین بازار به بخشی از زیارت بدل می‌شود و افراد را سکولار نمی‌کند. اما گسترش مال‌ها در مشهد که از تهران هم بیشتر است، اقتصاد سیاسی جدیدی پدید می‌آورد که منطق خودش را دارد و خرید از آنها بخشی از خرید زیارت نیست.
این استاد مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه اقتصاد سیاسی جدید مبتنی بر مرزبندی طبقاتی است و در رقابت با اقتصاد سیاسی زیارت قرار دارد ادامه داد: بازار رضا، حرم و به طور کلی دستگاه عظیم زیارت مرزبندی طبقاتی ندارد، اما مال‌ها این گونه نیستند. برای نمونه مال‌ها به یک بلوچ یا حاشیه‌نشین شهری اجازة ورود نمی‌دهند و وی را در چشم می‌آورند، اما در حرم و بازار رضا این مرزبندی احساس نمی‌شود. 
وی با این پیش‌بینی که شهر مشهد به زودی درگیر نوعی تنش خواهد شد، گفت: این تنش از دو نوع اقتصاد سیاسی قدرتمند ناشی می‌شود که یکی حول محور زیارت و دیگری حول محور تفریح و خرید شکل می‌گیرد. هر کدام از این دو نوع اقتصاد سیاسی، توریسم خودش را می‌آفریند؛ یکی توریسم زیارت و دیگری توریسم فراغتی و فرهنگی و در نهایت این دو شکل توریسم، تنش‌هایی ایجاد می‌کند.
کاظمی گفت: شهر مشهد در حال فربه شدن از شهری توریستی‌زیارتی به شهری توریستی‌فرهنگی است. اما این سخن به این معنا نیست که توریست زیارت ضعیف می‌شود یا تعداد کسانی که برای زیارت می‌آیند کمتر می‌شود، بلکه به این معناست که مشهد ابعاد زیارتی جدیدی یافته است و درآمدهای جدیدی جذب می‌کند.